یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

وصیت نامه شهید غلامرضا سعادت ، شهدای خور

  • ۱۰:۵۴

https://shohada.org/assets/styles/3_4/public/media-images/1391523174.jpg?itok=sfIkArsr

شهید غلامرضا سعادت

کد ایثارگری: 6212937
نام پدر: عباسعلی
محل تولد: خور ، شهرستان خور و بیابانک ، استان اصفهان
تاریخ تولد: 1340/07/15
شغل: پاسدار
تحصیلات: کارشناسی
تاریخ شهادت: 1362/03/04
محل شهادت:

صفحه شهید در سامانه ملی شهدا

وصیتنامه شهید غلامرضا سعادت

بسم الله الرحمن الرحیم
ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل ا... امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون
من طلبنی وجدنی و من وجدنی احبنی و من احبنی عشقنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته و من قتله دیته و من دیته فأنا دیة

و گمان نبرید کسانی که در راه خدا کشته می شوند مرده اند بلکه آنها زنده اند و نزد خدایشان روزی می خورند.

با سلام و درود بر خاندان آل محمد(ص) و بر منجی عالم بشریت مهدی موعود(عج) این یگانه رهبر مسلمین جهان و یار و یاور رزمندگان اسلام و با سلام و درود بر نائب بر حقش و به پیر جماران حضرت امام خمینی و با سلام و درود بر شهدای اسلام و شهدای این جنگ تحمیلی و با سلام و درود بر خانواده های شهدای انقلاب اسلامی ایران و با سلام و درود بی پایان بر رزمندگان و جنگجویان انقلاب اسلامی ایران و سپس با سلام و درود بر شما امت حزب ا... و همیشه در صحنه این خطه خور و بیابانک.

ای آفریدگار توانا از آنکه مرا سعادت بخشیدی که در راهت قدم بردارم و برای تو به جهد و تلاش دست یاری کنم هزاران بار سپاست می گویم. ای دانای بخشنده و ای کریم و حکیم و ای دانای دانندگان ، تو مرا از لجن زار رکود به بهشت موعود خواندی و با نبرد حق علیه باطل به بهشت هدایت کردی. تو مرا توفیق آن دادی که خویشتن خویش را ترک کنم و بی آن بروم و برای چه مرا خلق کرده ای و آنگاه سعادتم بخشیدی که از میان فراوان راههای زندگیم شاهراه ایثار حسین گونه را بپذیرم. ای خدای من سپاست می گویم از آنکه نور عشقت را در قلب من تاباندی و این قلب سرد و خاموش مرا با نور عشق فروزانت روشن گردانیدی و قلب پر تلاطم مرا آرامش بخشیدی، به راستی که الا به ذکر ا... تطمئن القلوب. پروردگارا تو را به عظمت و کرمت سوگند می دهم که لحظه ای این بنده گنهکارت را به حال خود وا مگذار زانکه بی لطف تو تباهم. خدایا از تار و پود وجودم از تو می خواهم که سعادت شهادت در راهت را به من عطا کنی. آخر نمی خواهم که زنده باشم و غریبی آقا حسین و امام و انقلاب و غریبی اسلام عزیز را ببینم. حال که فرصتی پیش آمد تا درباره سرانجام خود و سایر انسانها بیاندیشیم خدایا مرا توفیق آن ده که آنچه در دل و عقیده دارم بی ریا روی کاغذ بیاورم و آن چه می ماند وصیتی باشد وسیله ای برای هدایت. خدایا اینکه به یاد تو و به منظور احیای دینم و تداوم انقلابم به جبهه می روم و نه به خاطر انتقام و یا نام و مقام.

از ملت رزمنده می خواهم که فقط خط ا... و راه روح ا... را ادامه دهند که تنها راه سعادت فقط همین راه است. برادران و خواهران شما را به خدا سوگند گفتارهای امام را تحلیل کنید و روی آنها عمل کنید زیرا هیچ صحنه ای دردناک تر از این نمی تواند باشد که دشمنان در یک صف بر علیه جمهوری اسلامی ایران بشورند ولی ما پراکنده باشیم پس چه بهتر که مسلمان و برادر باشیم به حرف های منافقین گوش ندهید وتحت تأثیر این بلندگوهای تبلیغاتی گروه ها قرار نگیرید و هرچه رهبر و دیگر عالمان ربانی گفتند گوش دهید درغیر این صورت نه نامی از اسلام می ماند و نه یک لحظه به شما اجازه حرف زدن خواهند داد.

من دو وصیت به شما عزیزان می کنم یکی این که اطاعت از رهبر کنید و دوم اینکه دشمن در فکر این است که افراد حزب ا... انحلالی درش بوجود آید شما به خاطر خدا این دشمنان را نابود کنید و نگذارید یک منافق در جامعه نفاق به وجود بیاورد امیدوارم که بعد از من اسلحه بردارید و از اسلام و میهن خود دفاع کنید ما که در صدر اسلام در کربلای حسین(ع) نبودیم تا فرزند زهرا تنها نماند اینکه به یاری امام کبیرمان لبیک بگوئیم تا اسلام برای همیشه سربلند بماند.

و اما ای دشمنان اسلام و انقلاب که در این گوشه‌های ایران نق می زنید پیامی هم برای شما دارم و آن این است که ای دشمنان اسلام و ای جنایت کاران تاریخ، ما به اسلام بیش از وجود خودمان معتقدیم اگر هزار بار تکه تکه ام کنید و دوباره زنده ام کنید باز با شما می جنگم و برای جمهوری اسلامی تا پای جان به پیش میروم و لحظه‌ای اجازه نفس کشیدن را به شما نخواهم داد.

و اینک ای پدر و مادرم شما که اینگونه ابراهیم وار فرزندتان را به قربانگاه عشق و وادی ستیز حق با باطل فرستادید استوار باشید و از قربانی شدن این هدیه تان با آغوش باز استقبال کنید. در صورتی‌که من شهید شدم جامه سیاه به تن نکنید و برای من ماتم نگیرید زیرا که این راه را خود انتخاب کرده ام و به سویش رفتم. دوست دارم در این آغاز زندگیم که شهادت است شیرینی پخش کنید و پیروزی اسلام را جشن بگیرید چرا که می دانم اگر من شهید می شوم ولی با شما در گلستان شهدای خور هستم و پیروزی رزمندگان اسلام و نابودی کفر صدامی را جشن می گیریم ولی شما مرا نمی بینید. هرگز راضی نمی باشم که در فقدان من گریه کنید چرا که من آنقدر گنهکارم که خود را لایق آن مراسم و عزاها نمی دانم.

ای برادران من ، من به عنوان برادر بزرگتر خانواده به شما وصیت می کنم که بعد از شهادتم باید اسلحه به خون آغشته و با خون تمیز شده مرا که به زمین افتاده بردارید و با قمقمه ای پر از آب و خشابی پر و نارنجکی چند با فانوسقه به کمر بسته و با آن اسلحه قلب دشمن را نشانه روید و با شلیک آتشین گلوله هایت به دشمن بفهمانی که حق پیروز است.

و اما ای همسر عزیزم پیامی دارم برایت که همان طور که قبل از ازدواجمان به شما گفتم که زن من نمی شوی گفتم که شما زن لباسهای من میشوی شما همسر لباسهای رزم منی و حال این جسم بی ارزش من می رود و این لباسهای رزم که شما همسر اویید برای شما می ماند از شما عاجزانه می خواهم که اگر انشاءا... فرزندی متولد شد و اگر پسر بود لباسهای رزم مرا بپوشد و با دشمنان اسلام بجنگد. شما باید این فرزند را چنان بزرگ و تربیت کنید که ادامه دهنده راه پدرش باشد، اگر دختر هم بود باید او را همچون فاطمه زهرا(س) بسازی این فرزند را به حوزه علمیه بفرست و او باید یک روحانی و شخصی باشد از برای تبلیغ اسلام در این کشور. مبادا گریه کنی که با گریه ات قلب مرا آزرده می کنی، امیدوارم چنان پایدار و صبور باشی چنان حجابت را رعایت کنی تا در قیامت یکدیگر را ملاقات کنیم؛ نمازهای جمعه و جماعات را ترک نکنی. دنباله رو امام و روحانیت باشید. دعای کمیل و توسل را زیاد بخوان.

و در پایان تأکید می کنم ای امت حزب ا...از امام از روحانیت و از اسلام و انقلاب حمایت کنید، برادران را دعوت کنید به سپاه و بسیج و دست بدست یکدیگر بدهید و مملکتی آباد و اسلامی بسازید و زمینه را برای ظهور امام زمان(عج) فراهم آورید.

در پایان اگر کسی از من بدی دیده و آزاری دیده مرا حلال کند که طاقت آتش جهنم را ندارم.

به امید پیروزی اسلام بر کفر جهانی به سرکردگی آمریکای جنایتکار .

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
از عمر ما بکاه و بر عمر او بیفزا

والسلام علیکم و رحمه ا... و برکاته 
بنده سراپا تقصیر و گنه‌کار غلامرضا سعادت

منبع: وصیتنامه سه شهید از یک خانواده

سخن شهدا در مورد حجاب

  • ۰۰:۱۸

حجاب در وصیت شهدای خور

دانشجوی شهید محمدجعفر جواهری نیستانک ، شهدای نائین

  • ۲۳:۲۱

شهید محمدجعفر جواهری نیستانک - نائین

نام شهید: محمدجعفر جواهری نیستانک 

نام پدر: مرحوم حاج میرزا محمدرضا 

تاریخ تولد: ۱۳۳۸/۰۲/۲۰

محل تولد : نیستانک ، نائین 

تحصیلات: دانشجو رشته مهندسی برق     

و دارنده مهندسی افتخاری دانشگاه علم و صنعت تهران

مدت حضور در جبهه: ۱۰ ماه

تاریخ شهادت: ۱۳۶۰/۰۶/۱۱

محل شهادت: ارتفاعات بازی دراز - استان کرمانشاه

سمت: فرمانده عملیاتی بخشی از ارتفاعات بازی دراز

مزار: گلزار شهدای بهشت زهرای تهران 

زندگی نامه

شهید محمدجعفر جواهری در روستای نیستانک نائین در خانواده ای مذهبی و روحانی در سال 1338 چشم به جهان گشود. از همان کودکی دارای استعداد فوق‌العاده بود و در کلاس‌های درسی جزء شاگردان ممتاز بود از همان دوران کودکی به فراگیری مبانی قرآن کریم پرداخت و با تعلیمات اسلامی آشنا گردید. در سن شانزده سالگی بر اثر مشکلات زندگی ناشی از کاهش سطح درآمد و خشکسالی عازم تهران شده و مشغول به کار گردید و در کنار کار روزانه، تحصیلات خود را نیز در دبیرستان شبانه ادامه داد و با معدل ۱۸/۲۳ موفق به دریافت دیپلم ریاضی گردید.

شهید محمدعلی اسحاقیان ، شهدای کویر ، شهدای درچه اصفهان

  • ۰۰:۲۶

شهید محمدعلی اسحاقیان - درچه اصفهان

شهیدمحمدعلی اسحاقیان

فرزند صادق

متولد 1350/06/28

محل تولد : درچه - اصفهان

تاریخ شهادت : 1369/11/26

محل شهادت : سیاه کوه نایین

مذهب : اسلام شیعه

درجه : سرباز

شهر سکونت : درچه ، استان اصفهان

تاریخ حادثه : 1369/11/26

استان حادثه : اصفهان

محل دفن : امامزاده حلیمه خاتون درچه

شهدای نیروی انتظامی 

زندگینامه شهید محمدعلی اسحاقیان 

وصیت نامه شهید بی سر ، شهید احمد یغمایی ، شهدای خور

  • ۰۰:۲۱

وصیتنامه شهید احمد یغمائی

سلام علیکم

ان ا... اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه

خداوند جان و مال مؤمنین را می خورد ودرمقابل به آنها بهشت می دهد.

بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و ویران کننده کاخ ستمگران و کل ظالمان و با درود به مهدی فاطمه حضرت ولی عصر(عج) و نائب برحقش امام خمینی، این پیر طریقت پاسدار دین و شریعت و با سلام به رزمنده گان و شهیدان از کربلای حسین تا کربلاهای ایران و با سلام به خانواده های شهدا- اسرا- مظلومین و مجروحین جنگ تحمیلی وصیت نامه خود را آغاز می کنم.

اول از همه خدا را شکر می کنم که زندگی مرا در زیر سایه ولایت فقیه و رهبری امام خمینی قرار داد و خدا را حمد می گویم که مرگ مرا در راه خودش واقع کرد.

اللهم ارزقنا توفیق الشهادت فی سبیلک

پروردگارا : تو می دانی که ما چقدر مشتاق شهادتیم و نیز می دانی که هدف ما شهادت نیست بلکه پیروزی در راه توست اگر کشته بشویم یا بکشیم پیروزیم. خدایا تو شاهد باش موقعی که از خانه روانه جبهه شدم فقط به خاطر تو بود نه چیز دیگر. خدایا این بار آمدم تا به زیارت قبر حسین ابن علی(ع) بروم یا راهی را که شهیدان رفتنند نصیب من شود. آمدم که این بار با خون خود موهای جبهه غرب کشور (ایلام) را رنگین تر کنم. آمدم که به ندای حسین زمان امام عزیزمان خمینی کبیر لبیک گفته باشم.

بله برادران ما راه خودمان را با آگاهی هرچه بیشتر انتخاب کردیم و آن شما هستید که باید راه شهیدان را ادامه بدهید فقط شعار ندهید. شعارهایتان همراه با عمل باشد و آن هم عمل مخلصانه و صادقانه به خاطرخدا باشد.

خدایا از روزی که تو را شناختم جرقه ای در دلم از ایمان زد و عشق و علاقه ام به تو چند برابر شد و عاشق شدم که به جبهه بروم تا بتوانم کمکی به اسلام بکنم. اگرخداوند شهادت را نصیب من کرد شما برادرانم و دوستانم به خصوص تو ای برادر کوچکم محمود جان می خواهم که راه این حقیر را ادامه بدهی و اسلحه خونین برادرت را که در جبهه های (ایلام) و (گیلان غرب) بر روی خاکهای رنگین کربلا افتاده برگیری و با دشمنان اسلام بجنگی و سپاه و بسیج را فراموش نکنی و با این ارگانهای انقلابی فعالیت داشته باشی و جبهه ها را ، وجبهه ها را، وجبهه ها را و امام خمینی را فراموش نکنی.

بنده حقیر کوچکتر از آنم که بخواهم پیامی به شما بدهم ولی پیام این حقیر به مردم خور و بیابانک این است که اتحاد خود را از دست نداده و ندهند و از امام جمعه محترم جناب آقای حجت السلام والمسلمین آقای مرتضی صالحی حفاظت کنید و کاری نکنید که این امام جمعه را از دست شما مردم همیشه در صحنه مردم خور، ناراحت شود، و دیگر اینکه از شما می خواهم که جبهه را فراموش نکنید و اگر می توانید به جبهه بروید و اگر درتوانتان نیست در پشت جبهه خدمت به اسلام و مسلمین بنمائید.

ای پدر عزیزم و مادر مهربانم و خواهرانم، از شما می خواهم موقعی که خبر شهادت بنده را آوردند هیچ ناراحت نشوید و گریه نکنید و اگر گریه کردید به یاد حسین(ع) گریه کنید که سر در بدن نداشت و پیام مهم اینکه امام را تنها نگذارید و پشتیبان ولایت فقیه باشید و ای همرزمانم و ای همکلاسی هایم، از شما می خواهم که راه این حقیر را ادامه بدهید.

 در پایان با شعار «خدایا،خدایا تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار» وصیتنامه خود را تمام می کنم. الحقیر احمد یغمائی (۱۳۶۳/۰۷/۲۴)

منبع : وصیت نامه شهدای خور 

وصیت نامه شهدای خور - استان اصفهان

  • ۲۲:۵۴

شهید چهل علیخانی - شهدای خور

منبع: وصیت نامه شهدای خور 

http://vasyat.blogfa.com/

وصیت نامه شهید سید احمد آل داوود ، شهدای خور

  • ۲۱:۴۴

شهید سید احمد آل داوود -خور و بیابانک

شهید سیداحمد آل داود

نام پدر: سیدهادی

محل تولد: خور -  شهرستان خور و بیابانک ، استان اصفهان 

تاریخ تولد: ۱۳۴۳/۰۱/۰۲

شغل: کشاورز

 تحصیلات: دیپلم

 تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۰۲/۱۸

 محل شهادت : شلمچه

مزار : گلزار شهدای خور - استان اصفهان 

سامانه ملی شهدا  https://shohada.org

وصیتنامه شهید سید احمد آل داود

 بسم رب الشهداء والصالحین         

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل ا... امواتا بل احیاء عندربهم یرزقون.

گمان می برید کسانی که در راه خدا کشته می شوند مردگانند بلکه آنان زنده اند و نزد خدای خویش روزی داده می شوند.

با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی امید مستضعفین قلب محرومین اینجانب سید احمد آل داود وصیت می نمایم که اگر شهادت نصیب من شد و به لقاءا... پیوستم از شما پدر و مادر عزیزم می خواهم که برای من و بنده ناقابل خدا و فرزند کوچک خودتان گریه نکنید زیرا که بنده با شوق و اشتیاق فراوان به مکان جنگ بین حق و باطل که همیشه مشاهده کرده اید که پیروز شده است و ما همه بخاطر اسلام می رویم و کشته می شویم و یا می کشیم و یا هر دو حال پیروز می شویم.

پدرم درود برتو که چون ابراهیم فرزند را به فرمان خدای بزرگ به قربانگاه فرستادید بدان و آگاه باشی که اسماعیلت هرگز از فرمان باری تعالی سر باز نمی زند و مرگ در راه خدا را بجز سعادت نمی داند و زندگی را جز جهاد در راه عقیده‌ی درست نمی داند و شهادت را از بهترین نعمتهای خداوند می داند.  

مادر عزیزم که عزیزترین عزیزها هستی و بعد از خدا مهربانترین مهربانها، من به وجود تو افتخار می کنم که در نزد تو اینچنین تربیت شدم که توانستم در هنگام جوانی خدمت ناچیزی به اسلام بکنم وچنان مرا تربیت کردی که پای خود را جای پای علی اکبر بگذارم که چه کشته شوم یا سالم باشم برای تو افتخار است.

ای برادران عزیزم پیوسته در راه پیشبرد اسلام عزیز به رهبری امام خمینی بکوشید و تمامی قوانین اسلام را انجام دهید و سخنان امام را به جان و دل پذیرا باشید چون زمان، زمان حسین(ع) و روزها نیز هر کدام عاشورا است.

و تو ای خواهر حجاب و عفت و پاکدامنی را بیش از هر چیز مورد اهمیت قرار بده چون حجاب تو مشت محکمی به دهان یاوه گویان است.

ودیگر خواهشی که دارم در فکر دفن کردن من نباشید اگر مکان دارد که کنار قبر شهید وهب علیخانی و مهدی فرخ خاکم کنید و اگر امکان ندارد هرکجا باشد مانعی ندارد. شهادت در راه خدا برای من از عسل شیرین تر است چون که شهداء شمع محفل تاریخ بشریت‌اند. در درجه اول امیدوارم که پیروز برگردیم ودر راه پیروزی اگر شهادت نصیبم شد چه بهتر.     

والسلام علیکم ورحمه ا... وبرکاته    

دوستانم راه مرا ادامه دهید.

سید احمد آل داود

منبع : وصیت نامه شهدای عزیزمون در شهرستان خور

بازگشت شهید محسن عبدالحمیدی پس از ۳۳ سال ، شهدای گلپایگان

  • ۱۳:۴۶

https://dl.bayangolpayegan.ir/2016/03/1-1-227x300.jpg

در ایام شهادت بانوی بی نشان خبر از شناسایی شهید گلپایگانی رسید

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ شهید محسن عبدالحمیدی پس از ۳۳ سال در غیاب پدر به چشم انتظاری مادر پایان می بخشد.

امسال عطر فاطمیه خبری را برای ما آورده از جنس بوی پیراهن یوسفی گمگشته که پس از ۳۳ سال به آغوش شهر و خانواده باز می گردد.

شهید محسن عبدالحمیدی در تاریخ ۳۹/۲/۱۱ در شهر گوگد و خانواده ای مذهبی و متوسطه جامعه متولد شد. ایشان در دوران کودکی و نوجوانی علاوه بر درس خواندن در کارهای سخت کشاورزی هم به خانواده کمک می کرد. وی از نسل انقلاب بود یعنی دوران بلوغ او با اوج گیری انقلاب همراه شد و حال و هوای انقلاب بر ذهن او سایه انداخت.

او با شروع جنگ به خدمت سربازی رفت و پس از پایان خدمت سربازی به شهر خود باز گشت اما حال و هوای عجیبی داشت، نمی توانست جبهه و جنگ را فراموش کند این بود که از طرف بسیج عازم جبهه شد.

وی سرانجام در عملیات محرم سال ۶۱ و منطقه عین خوش در سن ۲۲ سالگی جان خود را فدای اسلام و انقلاب کرد تا اینکه در سال ۸۳ پس از مایوس شدن از دست یابی به بقایای پیکر مطهرش به صورت رسمی شهادت او اعلام شد.

خاطره ای از هم رزم شهید

شهید محمدعلی اسحاقیان درچه ، شهدای شب یلدا

  • ۰۹:۳۰

https://shohada.org/assets/styles/3_4/public/media-images/445748888.jpg?itok=GjKPgJ35

شهید محمدعلی اسحاقیان درچه 

نام پدر: رجبعلی
تاریخ تولد: 3-2-1348 شمسی
محل تولد: درچه اصفهان
اعزامی : سرباز 
تاریخ شهادت : 30-9-1366 شمسی
محل شهادت :
دلیل شهادت :
گلزار شهدا: گلزار شهدای امامزاده جزین - خمینی شهر اصفهان

شهیدی از ارامنه که در حاج عمران به شهادت رسید

  • ۰۱:۳۰

شهید رایموند باغرامیان - شهدای ارمنی اصفهان

شهیدی از ارامنه که در منطقه عملیاتی حاج عمران به شهادت رسید

شهید رایموند باغرامیان :

شهید رایموند باغرامیان (خاتون نژاد) از جمله دلاوران دفاع مقدس است. شهید عزیز در تاریخ  ۲۶ تیر ماه ۱۳۴۲ در شهر تهران متولد شد. در شش سالگی به همراه خانواده به شهرستان اصفهان نقل مکان کرد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در مدارس ارامنه «آرمن و کاتاریتیان» گذراند و پس از آن در دبیرستان ابوذر اصفهان در رشته صنایع فلزی مشغول به تحصیل شد. در سال 1364 همراه دوستان خود به خدمت سربازی رفت. پس از اتمام دوره آموزشی در مرکز آموزشی 05 کرمان، به لشکر 64 ارومیه (قسمت توپخانه) پیوست. پس از مدتی به شهرستان پیرانشهر اعزام شد و در تاریخ 29 اردیبهشت ماه سال 1365 در منطقه حاج عمران بر اثر موج شدید ناشی از انفجار در زمان تک هوایی دشمن بعثی، به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر مطهر شهید رایموند باغرامیان پس از انجام مراسم مذهبی، با حضور پرشور صدها نفر از ارامنه شاهین شهر و اصفهان در حالی که با برگزاری راهپیمایی علیه حکومت بعثی صدام حسین، اسرائیل و حامیان جانی آنان همراه بود، در فضایی آکنده از غم و اندوه در گورستان ارامنه اصفهان به خاک سپرده شد. یکی از سخنرانان در نطقی اعلام کرد: امروز، نام رایموند عزیزمان در کنار اسامی ارمنیانی قرار می‏گیرد که با نثار زندگی خود در راه آزادی و خوشبختی ملت ایران، باعث سربلندی و عزت جامعه ارمنی شده‏ اند. در این لحظه که پیکر جوان او را به خاک می‏سپاریم امیدواریم تا خون ریخته شده وی، موجبات تحکیم بیشتر روابط ارمنیان با دیگر هم‏وطنان مسلمان خویش را فراهم آورد.

خاطرات

شهید «رایموند باغرامیان» به روایت برادرش:

طلبه شهید علی محمد بیگی ، شهدای نوش آباد - آران و بیدگل

  • ۲۲:۲۴

طلبه شهید علی محمد بیگی

نام : علی محمد

نام خانوادگی: بیگی

 نام پدر: غلامرضا

نوع عضویت: بسیجی

شغل: طلبه روحانی

تاریخ تولد: 1337/03/23

تاریخ شهادت: 1361/01/02

محل شهادت: کرخه  - شوش- عملیات فتح المبین 

محل خاکسپاری: گلزار شهدای امام زاده محمّد (ع) نوش آباد

خاک پاک ایران، زادگاه دلاورانی نیک سرشت است که نه تنها با زندگانی سراسر حماسه که با مرگ سرخ خویش، برگ­های زرین تاریخ را با خون آراستند. یکی از این اسوه­ های ایمان و رشادت علی محمدبیگی است که خاک نیلگون شوش، او را به شهدای کربلای سنۀ 61 پیوند داد. سـال 1337 در «نوش آباد» شهرستان آران و بیدگل پای به سرای هستی نهاد و با آمدنش فضای خانوادۀ مذهبی خویش را عطرآگین کرد. پس از سپری کردن دوران شیرین کودکی، در حال و هوای کویری زادگاهش راهی دبستان شد تا گوهر جانش را به علم بیاراید. هنوز مقطع راهنمایی را به پایان نرسانده بود که جذبۀ دلربای ساقی ازل و ابد، مهدی موعود(عج) او را حجره نشین مدرسۀ علمیه «کاشان» کرد تا در زلال چشمه سار علوم اهل بیت(ع) و محضر فرزانگانی چون حضرات آیات «اعتمادی» و «یثربی» مرجان وجودش را سیراب کند.

زندگینامه سردار شهید سیف الله حیدر پور ، شهدای اصفهان

  • ۰۰:۵۱

سردار شهید سیف الله حیدرپور -شهرضا

زندگی نامه شهید سیف‌الله حیدر پور

سردار شهید حاج سیف الله حیدرپور در سال ‪ ۱۳۳۹‬ در شهرستان شهرضا متولد شد و در سال ۱۳۵۸ همزمان با تحصیل در دانشگاه اصفهان با تحرکات ضدانقلاب در کردستان به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و به کردستان اعزام شد.

۱ ۲ ۳ . . . ۴ ۵ ۶ ۷ ۸
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan