یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

شهیدی که آخرین فرزندش را ندید . پاسدار شهید حسین رضایی

  • ۱۶:۱۰

پاسدار شهید حسین رضایی  - پلدختر

دوازدهم آبان ماه ۱۳۳۲، در روستای افرینه از توابع شهرستان پلدختر به دنیا آمد. پدرش میرزا، کشاورز بود و مادرش خیران نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. ازدواج کرد و صاحب پنج پسر و یک دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بی‌سیم‌چی بود. بیست و هفتم خرداد ۱۳۶۷، با سمت مسؤل مخابرات و فرمانده گروهان ارکان شهدا در ماووت عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار وی در شهرستان زادگاهش واقع است.

وصیت نامه سردار شهید پاسدار حسین رضایی :

سردار شهید محمد بروجردی و سردار شهید محمود کاوه

  • ۱۹:۳۵

شهید بروجردی و شهید کاوه

مطالب مرتبط :  شهید بروجردی ، شهید محمود کاوه،  شهدای فرمانده

شهید عباس حیدری حسنوند ، شهدای خرم آباد

  • ۱۹:۱۸

شهید عباس حیدری حسنوند در سوم فروردین سال ۱۳۲۰ روز تاسوعا در خانواده ای مذهبی در روستای نیاز آباد شهرستان الشتر به دنیا آمد. پدرش دوشنبه و مادرش مهربانو نام داشت. خواندن و نوشتن نمی دانست. کارگر بود. ازدواج کرد و صاحب چهار پسر و دو دختر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. نوزدهم اردیبهشت ۱۳۶۱، در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزارش در آرامگاه خضر شهرستان خرم آباد واقع است.

وصیت نامه شهید عباس حیدری حسنوند

شهید حشمت الله قلی ، شهدای الیگودرز

  • ۱۸:۲۹

شهید حشمت الله قلی

شهید حشمت اله قلی در سال ۱۳۴۴ در شهرستان الیگودرز متولد شد. و در تاریخ ۱۱/۰۱/۱۳۶۵ در منطقه ی شمال سلیمانیه عراق در ارتفاعات میشلان به درجه رفیع شهادت نائل گردید .

بخشی از وصیت نامه شهید حشمت اله قلی

بسم الله الرحمن الرحیم

پس از ستایش خداوند تبارک و تعالی و صلوات و سلام بر رسول خدا و با درود بر امام امت و روان تابناک شهیدان .

هم اکنون که این چند سطر را می نویسم ، در انتظار شب حمله ام . در انتظار شب رحمت ، شب بیداری و شب غلبه بر نور بر ظلمت و سرنگونی کفر ، به یاری حق و امدادهای غیبی و دعاهای شما امت حزب ا…

در این لحظات پایانی که آخرین روزهای عمر خود را می گذرانم ، توانسته ام اندکی به خویش بازگردم و با خدایم راز و نیاز کنم .

شهید سیدمصطفی میرشاکی ، الیگودرز (سید مرتضی)

  • ۱۷:۳۶

شهید سید مصطفی میرشاکی -الیگودرز

زندگینامه شهید سیدمرتضی( مصطفی) میرشاکی

زندگی کوتاه یا بلند شهدا سراسر الگو و افتخار است. الگو برای تمامی ما که زندگی آنها را مطالعه می کنیم. چرا که آنها با دادن جان خود زندگی دوباره و بدون بند و زنجیر به همه ما هدیه کردند. زندگی سید مصطفی نیز از جمله زندگی هایی است که باغ افتخار او و خانواده و الگو برای یکایک ماست.

آری در تیرگی و ظلمت شبی سرد از شبهای پاییزی در سال 1338 سیدی از ذریه رسول الله چشم به جهان گشود. سیدی که می رفت در آینده ای نه چندان دور، پرچم عدل الهی را به پیروی از اجداد مطهرش بر دوش کشد و اسلام ناب محمدی را سربازی صدیق باشد. ولادت سید مصطفی قلب و چشم خانواده را روشن ساخت و این مصطفی بود که در اولین لحظه ورود به دنیا در آن لیله مبارک برگزیده گشت و نام بامسمای مصطفی را به خویش گرفت.

وی دوران طفولیت خود را تحت تربیت پدرش که فردی متدین و پارسا بود پشت سر گذارد. وی در گذر از روزگار کودکی، همپای پدر در مجالس و محافل مذهبی، شرکت می نمود اگرچه سنش کم بود ولی از استعدادهای قابل تحسین برخوردار بود چنانکه در سن 7 سالگی یکی از قاریان خوب قرآن بود.

سید مصطفی دوران تحصیل خود را با بهترین نمرات پشت سر نهاد،همیشه به عنوان شاگردی ممتاز و نمونه در درس،اخلاق و انضباط به شمار می آمد. او در کنار تحصیل به ورزش نیز می پرداخت. لذا در دو رشته کشتی و ورزش باستانی از ورزشکاران نمونه بود.

با اتمام تحصیلات متوسطه خود در سال 56 که با آغاز مبارزات مردم ایران مقارن بود به خدمت سربازی فرا خوانده شد 6 ماه نخست این دوره را در سراب اردبیل سپری نمود. وی نقش مهمی در بیداری سربازان همدوره خود داشت. مدتی بعد به علت داشتن معدل بالا به عنوان سپاهی دانش به روستای قاسم آباد الیگودرز اعزام شد. در آنجا با پاره کردن عکس شاه ملعون مبارزه خود را با رژیم علنی ساخت. در پی این اقدام خبر به ژاندارمری محل (پاسگاه) و به دنبال آن توسط ساواک دستگیر شد به طبس تبعید شد ولی با زیرکی و هشیاری اقدام به فرار نمود. در بحبوحه انقلاب نقش مهمی را ایفا نمود. با پیروزی انقلاب شهربانی به دست مردم افتاد و سید مصطفی در این ارگان ثبت نام و اقدام به سرکوب طاغوتیان نمود. سید مصطفی با همیاری دوستانش اقدام به تشکیل ستاد حزب الله الیگودرز نمود و به مبارزه با منافقین پرداختند. با شروع درگیریهای اشرار در کردستان سید مصطفی به همراه برادر شهیدش به سرکوب اشرار پرداختند. وی پس ازاتمام درگیریها برای ادامه تحصیل به الیگودرز بازگشت و برای اخذ فوق دیپلم به مرکز تربیت معلم علامه طباطبایی خرم آباد عزیمت نمود. پس از اتمام تحصیلات به عنوان دبیر بینش دینی به جبهه رفت در آنجا فرماندهی دسته،گردان،گروهان طرح و عملیات قرارگاه در لشگرهای مختلف سپاه به نبرد با دشمن پرداخت.

سید مصطفی در اول فروردین 65 با دختری متدین و مومنه از اهالی کوهدشت پیمان عقد و ازدواج بست. درست پنجم فروردین بود که بار سفر به جبهه را بربست. سید مصطفی خلاقیت عجیبی در امور نظامی داشت و بارها به او پست های مهم نظامی پیشنهاد کردند ولی او رد کرد. او معتقد بود که در لباس بسیجی در کنار سربازان گمنام مبارزه کردن افتخاری دیگر است. پس از مدتی سید مصطفی همراه سید جواد اقدام به تشکیل گردان ویژه شهدای حزب الله نمودند. این گردان توانست در عملیات والفجر 9 در محور سلیمانیه عراق و نیز کربلای 2 در محور حاج عمران حماسه ها بیافریند.

نحوه شهادت سید مصطفی از زبان برادرش

یکی از برادران بی سیم چی از من پرسید سید مصطفی پیش شما نیامد؟ گفتم نه، چون در سمت چپ گردان بوده است. بی سیم چی گفت قرار بود بیایند بروند جلو. بعد من حرکت کردم و جلو رفتم ولی هرچه گشتم سید مصطفی را پیدا نکردم. وقتی برمی گشتم برادرم زیر آتش دشمن به حالت سجده و با زبان روزه سر بر زمین نهاده و شهید شده بود او را بغل کردم و به عقب آوردم و تحویل برادران امدادگر دادم و برگشتم، بدین سان سید مصطفی شربت شیرین شهادت نوشید.

نوید شاهد لرستان

قسمتی از وصیت‌نامه شهید مصطفی میرشاکی

گفتم فرمانبر و تسلیم ولایت باشم که در غیر اینصورت بزرگترین گناهم این است. عقب ماندن و جلوتر از امام حرکت کردن هلاکت و نابودی را به دنبال خواهد داشت. به خودم گفتم اصلا برای چه خلق شده ای؟ هدف از خلقت تو چه بود؟ از چه خلق شده ای؟ تا به حال چه کرده ای؟ و بعدا چه خواهی کرد؟ و آخر الامر به کجا خواهی رفت؟ مگر نه این است که انسان برای تکامل و به کمال رسیدن خلق شده است؟ چرا نتوانستم به این کمال برسم؟ انسان بودم و خطاکار.

... از عموم ملت مسلمان تقاضا دارم که غیر از خط امام که همان خط خدا و اسلام و قرآن، پیغمبر و ائمه معصومین(ع) است دنباله روی از دیگران نکنند و هوشیارانه و گوش بفرمان امام عزیز مواظب توطئه خوارج و نهروانی‌ها باشند که دشمنی برای اسلام هستند.

خبرگزاری دفاع مقدس

خاطره ی جانباز حاج بهزاد باقری از سردار شهید سید مصطفی میرشاکی

شادی رو پاک این شهدای عزیز صلوات

شهید سیدجواد میرشاکی- الیگودرز

  • ۱۲:۰۰

شهید سیدجواد میرشاکی _ الیگودرز

شهید سید جواد میرشاکی

فرزند : سید مجتبی

تاریخ ولادت: ۱۳۴۲/۰۴/۰۱ الیگودرز 

تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۰۲/۳۰

محل شهادت : منطقه عملیاتی شلمچه

محل دفن : گلزار شهدای شهرستان الیگودرز

یکم تیر ۱۳۴۲، در شهرستان الیگودرز به دنیا آمد. پدرش سیدمجتبی(فوت۱۳۶۳) و مادرش صدیقه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم دی ۱۳۶۵، با سمت فرمانده گردان در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به گردن، شهید شد. مزار وی در گلزار مرکزی الیگودرز قرار دارد. برادرش سید مصطفی نیز به شهادت رسیده است.

زندگینامه و وصیت نامه و عکس ها 

داستان یک قاب عکس ، شهید میرزاعلی دریکوند

  • ۱۴:۲۸

رویای صادقانه شهید میرزاعلی دریکوند خطاب به صاحبخانه

شهید میرزاعلی دریکوند اول فروردین ۱۳۴۴، در روستای رازان از توابع شهرستان خرم آباد به دنیا آمد. پدرش حسین و مادرش نصرت نام داشت. تا دوم متوسطه درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. چهارم دی ۱۳۶۵، با سمت فرمانده گردان در شلمچه به شهادت رسید. پیکرش مدتی در منطقه بر جا ماند و سوم تیر ۱۳۷۴،‌ پس از تفحص در روستای دارایی تابعه شهرستان زادگاهش به خاک سپرده شد.

 خاطره جالبی از این شهید گرانقدر 

شهید محمدرضا گودرزی ، شهدای حاج عمران ، بروجرد

  • ۰۰:۰۶

شهید محمدرضا گودرزی _ بروجرد

نام : شهید محمدرضا گودرزی 

فرزند : غلامرضا

تاریخ ولادت: ۱۳۴۱/۰۳/۰۱

محل ولادت : بروجرد

شغل: پاسدار 

تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۰۲/۳۰

محل شهادت : منطقه عملیاتی حاج عمران

محل دفن : گلزار شهدای شرستان بروجرد

صفحه شهید در سامانه ملی شهدا

 یکم خرداد۱۳۴۱، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش غلامرضا، کشاورز و فرش‌فروش بود و مادرش زهرا نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته ریاضی درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. سی ام اردیبهشت ۱۳۶۵، با سمت جانشین فرمانده گردان ثارالله در حاج‌عمران عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکرش مدت ها در منطقه بر جا ماند و یازدهم خرداد ۱۳۷۹، پس از تفحص در بهشت شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.

از کوهدشت تا حاج عمران/ شهید جاویدالاثر غلامرضا نظرپور فرد

  • ۱۴:۱۸

شهید غلامرضا نظرپور فرد

شهید جاویدالاثر ، بسیجی دلاور  🌹
شهید غلامرضا نظرپور فرد

فرزند:  بهمنیار
تاریخ تولد :  ششم تیر ۱۳۴۶
محل تولد: کوهدشت لرستان - روستای توه خشکه
تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۳/۲
محل شهادت : منطقه عملیاتی حاج عمران

گردان اخلاص، اطلاعات عملیات، لشکر ۵۷ حضرت اباالفضل (ع) لرستان
تاکنون پیکر مطهر شهید برنگشته است


شهدا را فراموش نکنیم تا راهشان گم نشود.
شادی روح مطهرش صلوات 🍀

خاطرات رزمنده بهمن امرایی از شهید تیمور معظمی گودرزی

  • ۱۶:۰۹

شهید تیمور معظمی گودرزی -حاج عمران

این یادداشت ها را رزمنده عزیز برادر بهمن امرایی از کوهدشت لرستان در نظرات وبلاگ نوشته اند.

جمعه 8 مهر1390 ساعت: 11:49

یادداشت ۱ توسط:بهمن امرایی

تاریخ شهادت این مرد خدا (شهید تیمور معظمی گودرزی) در تاریخ شب دوم خرداد شصت و پنج در منطقه عملیاتی حاج عمران به عنوان آرپی جی زن و با سمت بسیجی داوطلب بوده است . اگر اطلاعات دیگری از این بزرگوار خواستید به شما خواهم داد . عکس های زیادی از ایشان در منطقه عملیاتی دارم. روزانه برای او و به نیابت از ایشان قرآن می خوانم اگر خدا قبول کند. خوشا به سعادتش که مرگ سرخ را انتخاب کرد. راه او راه سرخ حسین است و ما بدبخت ها مانده ایم با کوله باری از گناه. خدا رحم کند. خدا توفیق بدهد از خون او و همه شهدا دفاع کنیم و مدیون خون شهدا و امام شهدا و خانواده آنان نشویم .

خدا شاهد است هرگز او را فراموش نکرده و نمی کنم. گاهی عکس هایم را با او می بینم و حسرت و غبطه می‌خورم. خداوند به پدر و مادرش صبر عنایت فرماید و روح خودش را با شهدای کربلا قرین و محشور فرماید. آمین . تیمور جان به خدا خیلی دلتنگ تو هستم . فکر نکن تو را در دعاها و یا خاطره ها فراموش می کنم. کاش من با تو شهید می شدم. تو بردی و ما باختیم. والسلام علی عباد الله الصالحین. رحمت خدا بر تو باد.

جمعه 8 مهر1390 ساعت: 11:51 یادداشت ۲ توسط:بهمن امرایی

نام :شهید تیمور معظمی گودرزی -تیپ ۵۷ حضرت ابولفضل (ع)- گردان شهدا-گروهان حمزه سیدالشهداء- تاریخ شهادت ۶۵/۳/۲- شغل :دانشجوی تربیت معلم شهید مطهری بروجرد- محل شهادت :حاج عمران- نام عملیات : حاج عمران- بسیجی داوطلب- سمت در زمان شهادت : آرپی جی زن.

سخنی با شهید تیمور معظمی گودرزی : راستی یادت هست وقتی من همراه شهید جواد میر شاکی و ۱۲ نفر دیگر یک روز دیرتر از تو به پیرانشهر رسیدم، غروب آفتاب بود، و تو با عجله کوله پشتی مرا کمکم بستی، وصیت نامه مرا با هم در کمترین زمان تکمیل کردیم و چه سفارشها که به همدیگر نکردیم. یادت هست صدای توپ و تانک از پشت کوه ها به گوش میرسید و تو به من گفتی میخواهیم همانجا عملیات برویم. راه افتادیم و نیمه شب به نزدیک بعثی ها و کفار رسیدیم. یادت هست چه مهتاب عجیبی بود همه جا روشن و رفت و آمد عراقیها را می‌دیدیم و در کمین جهت رسیدن فرمان حمله و شکستن خط عراقی ها بودیم .اما آتش بسیار سنگین در دل تاریکی های شب ما را جدا کرد . آنگاه من خبر شما را صبح از دیگران گرفتم. چه نبرد سنگینی بود. شهید دانیالی بروجردی- شهید جدیدالاسلامی- شهید شکوهی - شهید میر بهرسی- شهید پیریایی- شهید حاجیوند- و شهید مصطفی میرشاکی- شهید ولیان- شهید لونی (راستی این ها با تو شهید شدند و نزد تو هستند.) اما باورت میشد بعد از این همه سفارش ها تو شهید شوی و من بمانم . تو آسمانی شوی و من زمینی بمانم. تو بهشتی شوی و من سرنوشت نامعلوم پیدا کنم. ترا به خدا مرا دعا کن .زیرا دعای تو مستجاب است و دعای من نامعلوم. توعاقبت به خیر شدی ولی من نامعلوم. پس بر تو رواست ما را فراموش نکنی. خوشا به حالت.

منبع: وبلاگ امامزاده پیرنو

-------------

رزمندگان لرستان و اعزام به عملیات حاج عمران در سال ۱۳۶۵

خاطره دیگری از رزمنده دلاور بهمن امرایی در سایت انفطار لرستان: 

به پسرم دروغ نگویید! سردار شهید درویشعلی شکارچی - پلدختر

  • ۰۱:۲۵

سردار رشید اسلام شهید درویشعلی شکارچی -پلدختر

شهید درویشعلی شکارچی

نام پدر : حسینعلی

تاریخ ومحل تولد: ۱۳۲۷/۳/۱۰– پلدختر

تاریخ ومحل شهادت: ۱۳۶۵/۰۲/۲۹ –منطقه عملیاتی حاج عمران

مزار : بهشت زهرای تهران – قطعه ۲۹ ردیف ۱۸  

مختصری از زندگی شهید: 

سردار شهید درویشعلی شکارچی در سال ۱۳۲۷ هجری شمسی در روستای سراب حمام از توابع شهرستان پلدختر دیده به جهان گشود. وی تحصیلات ابتدایی را در روستای زادگاهش به پایان رساند . شهید شکارچی پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی راه یافت ودر هر نقطه از کشور به خصوص کردستان که به وی ماموریت داده می شد جانانه به سرکوبی ضد انقلاب می پرداخت . پس از شروع جنک تحمیلی شهید شکارچی به سوی جبهه های حق علیه باطل شتافت وفداکاری شهید در مناطق عملیاتی زبانزد همرزمان اوست. وی حدود شش سال در جبهه به جهاد پرداخت ودر این مدت در سمت فرماندهی گردانها انبیاء، مالک اشتر لشگر 57 حضرت ابوالفضل لرستان وگردان محرم از لشگر ولیعصر خوزستان انجام وظیف نمود وبارها از ناحیه چشم وپا ودست مجروح گردید . تا اینکه سر انجام در تاریخ ۱۳۶۵/۰۲/۲۹ در عملیات ظفرمند حاج عمران به فیض عظیم شهادت نائل آمد. شادی روح شهید و همه شهیدان صلوات 

شهید زنده ای که با اصابت تیر بر پیشانی اش جنازه ی او را پس از هفت روز در کردستان یافتند

  • ۱۴:۲۹

شهید مازندرانی که پس از پرواز زنده شد

احمد رحمانی ، شهید زنده ای که با اصابت مستقیم تیر بر پیشانی اش جنازه ی او را پس از هفت روز در بیابان های کردستان یافتند و هنگام انتقالش با هواپیما به پشت جبهه ها ناگهان در میان جنازه های شهدا زبان گشود و درخواست آب نمود، کسانی که در هواپیما حضور داشتند ناباورانه از دیدن این صحنه ، متحیر و مبهوت ماندند و شاید  این تداعی از آیات قرآن و زنده شدن اصحاب کهف باشد و نشانی از عظمت خداوند و وعده ی الهی است که هرکسی خالصانه بر او توکل کند خداوند او را یاری میرساند .

شنیدن خاطرات دفاع مقدس مخصوصاً برای نسلی که بعد از جنگ به دنیا آمدند یا آن را به خاطر ندارد جالب یا شاید کمی حیرت آور باشد. هشت سال جنگ تحمیلی ،  با توکل بر خدا و با دستان خالی در مقابل دشمنی که حمایت تمام ابر قدرتهای دنیا را داشت و تا دندان مسلح بود کمی عجیب است . شاید پس از شنیدن این خاطرات باور بعضی شنیده ها  برایمان دشوار باشد اما در کنار یکی از رزمندگان مخلص بی ادعا بودن و شنیدن خاطرات او به عنوان فرماندهی گروهان در زمان جنگ بسیار شور انگیز است . احمد رحمانی پاسدار جانباز از اهالی شهرستان نور متولد ۱۳۳۲ است. در زمان جنگ فرمانده بود و هم اکنون راننده تاکسی است.از خاطرات خود برایمان میگوید که بسیار شنیدنی است .

بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan