- دوشنبه ۷ آبان ۰۳
- ۱۴:۳۲

شهدا را فراموش نکنیم


سربلند باشید و به شهیدان خود افتخار کنید
رهبر معظم انقلاب در دیدار خانوادههای شهیدان امنیت گفتند: سربلند باشید و به شهیدان خود افتخار کنید چرا که اگر آنان و دیگر حافظان امنیت نبودند، مشکلات زیادی برای کشور و ملت بهوجود میآمد، بنابراین همه مردم نیز باید قدردان این شهیدان و خانوادههای آنان باشند.

شهید ابراهیم امیدی
فرزند :تقی
محل شهادت: منطقه عملیاتی حاج عمران
تاریخ شهادت:۶۵/۲/۲۸
مزار : روستای آشور آباد شهرستان ازنا - استان لرستان
دوم خرداد ۱۳۴۰، در روستای آشورآباد از توابع شهرستان ازنا چشم به جهان گشود. پدرش تقی، کشاورز بود و مادرش صدیقه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. سال ۱۳۵۸ ازدواج کرد و صاحب دو دختر شد. پاسدار بود در جبهه حضور یافت. بیست و هشتم اردیبهشت ۱۳۶۵، با سمت فرمانده گروهان در حاج عمران عراق بر اثر اصابت ترکش به گردن، شهید شد. مزار وی در زادگاهش واقع است.


شهید عبدالله خسروی: دوست دارم پزشک شوم و به افراد ضعیف کمک کنم
دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران بود، به پدرش میگفت: میخواهم علیوار زندگی کنم و دوست دارم پزشک شوم و به روستاییها و افراد ضعیف کمک کنم.
به گزارش خبرنگار حوزه فرهنگی و هنری گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، دانشجویان مکتب شهادت، به عنوان علمداران جبهه علم، فرهنگ و مقاومت، اسطورههایی هستند که تنها به عصر خود اختصاص نداشتند. در سنگر علم با سلاح قلم، در سنگر فرهنگ با سلاح اخلاق، عقیده و ایمان و در سنگر مقاومت با سلاح جنگ، جهاد کردند تا عاقبت خالصانه به دیدار معبود شتافتند. جبهههای جنگ، فقط تیر و ترکش نبود؛ جبهههای جنگ، دانشگاه اخلاق بود. دانشگاهی انسانساز؛ دانشگاهی که در مدت کوتاهی یک سرباز صفر را به استراتژیست بزرگ جنگی تبدیل کرد. دانشگاهی بود که شناسنامه دانشجویانش قرآن بود؛ دانشگاهی که دانشجویانش رفتند تا خط امام بماند؛ دانشگاهی که برخی فارغالتحصیلانش پس از ۲۸ سال به خانه برگشتند و بسیاری هم بازنگشتند؛ آری، دانشجویان مکتب شهادت تا ابد الگوی جوانان آزاداندیش در هر کجای جهان خواهند بود.

18خرداد 1371 به گفته ی روایت گران و خانواده های شهدا یکی از سخت ترین روزهای بعد از جنگ برای استان لرستان می باشد. صبح روز هجدهم تعدادی از رزمندگان، از جمله پاسداران و سربازان تیپ برای شناسایی منطقه راهی شدند که متاسفانه با توجه به لو رفتن شناسایی توسط جاسوسان محلی در کمین ضد انقلاب گرفتار شدند و بعد از نبردی ناجوانمردانه 14تن به شهادت رسیدند و تعدای هم زخمی و اسیر گردیدند. صدایی که هم اکنون می شنوید توسط رادیوی دموکرات دشمن ضبط گردیده و آن زمان روی کانال منتشر شده. یاد و خاطره ی همه شهیدان از جمله شهدای محور آلواتان گرامی باد و راهشان پر رهرو
اسامی شهدا: شهیدان سیدرحمن نورالحسینی، علی محمد میردریکوند، بهروز کاکی، سیدقاسم خرم آبادی، داریوش احمدوند، وحید غلامرضایی، مراد مومنی، بهزاد فرهمند، غلامحسن لشنی زند، حجت اله عبدالله زاده، سید نورمحمد حسینی فر، عباسعلی الیاسی، حجت اله پاپی

مادر شهید :
یک بار در آشپزخانه کار میکردم. حسین هم داخل حیاط توی تکیه بود. متوجه صدایی شدم. چیزی شبیه به این که چهل، پنجاه تا مرد با صدای بلند و با یک ریتم خاص بگویند :
«اللهم عجل لولیک الفرج.»
پنجره پذیرایی بسته بود. رفتم کنار پنجره. آن را باز کردم و گفتم: «مامان کسی پیشته؟» گفت: «نه.» گفتم: «آخه سر و صدای زیادی میاومد. تو چیزی نگفتی؟ فکر کنم داشتی میگفتی...»
- نه مامان من فقط داشتم آروم میگفتم :
«اللهم عجل لولیک الفرج.»
وقتی این را گفت دلم هری لرزید. ولی به روی خودم نیاوردم. گفتم: «مامان! فکر کنم من اشتباه شنیدم...»
ولادت: ۱۳۷۵/۴/۶ دزفول
شهادت: ۱۳۹۷/۶/۳۱
نحوه شهادت : در حمله گروهک تروریستی حرکة النضال به رژه نیروهای مسلح در اهواز به شهادت رسید
مزار : گلزار شهیدآباد دزفول، قطعه ۲
#پاسدار_شهید_حسین_ولایتی_فر
"🕊🌹

به گزارش نوید شاهد ایلام؛ پدرم هنگامی که رفته بودند تهران برای ملاقات سردار جعفری، خواهرزاده پدرم هم همراهشان بودند. ایشان برایم تعریف کردند: صبح که دایی از خواب بلند شدند به من گفتند دیشب خواب دیدم که شهید شدم و داستان خواب را برایم این گونه تعریف کردند و گفتند: دیدم داخل یک کوه و بیابان هستم که شب هست و گویا فرزند کوچکم نیز همراهم هست؛ دیدم ۳ نفر در تاریکی شب دنبال من هستند (۳ نفر خیلی آدم نورانی بودند با لباس سفید)، یکی از این سه نفر جلو آمد و گفت: ای ابراهیم، زمانت در دنیا دیگر تمام شده است، خودت را آماده کن، باید با ما بیایی.
گفتم: این بچه را چکار کنم همراهم هست و خیلی کوچک است، میترسد!. گفتند شما نگران فرزندتان نباشید، ما خودمان از او مراقبت میکنیم.
گفتم من دنبال کاری آمدم؛ چند کار ناتمام دارم هنوز انجام ندادم! گفتند ۶ ماه دیگر بیشتر وقت نداری اما دوباره در این بیابان در دل شب به دنبالت میآییم، خودت را آماده کن.
دقیق پدرم ۶ ماه بعد از آن خواب در ارتفاعات کوه بمو منطقه کردستان در ماه مبارک رمضان شهید شدند و هنگام شهادت روبه قبله افتاده بودند.
همرزمان پدرم گفتند: وقتی رسیدیم بالای سر شهید، انگار یکی او را به سمت قبله کرده بود، چند پرنده سپیده صبح آمده بودند بالای سر شهید و بیقراری میکردند، انگار برای شهید نوحه سرایی میکردند.
گفتند هر کاری کردیم پرنده ها از آنجا دور نشدند و از ما نمیترسیدند و تا وقتی که پیکر شهید را از آنجا منتقل کنیم، آنها هم آنجا بودند (احساس کردیم این پرندهها طبیعی نیستند).
بعدها متوجه شدم پدرم خواب را برای مادرم تعریف کرده بودند و گفته بودند من دیگر ماندنی نیستم و باید بروم و تو خودت را آماده کن و بار آخر هم از مادرم خداحافظی کرده بودند و گفته بودند دیگر برنمیگردم.
«روایت فرزند شهید ابراهیم باقری»
شهید ابراهیم باقری که سالها در جبهههای جنگ با نیروهای کومله و دموکرات مبارزه کرد، بعد از جنگ نیز همچنان در کسوت پاسداری در مبارزه با اشرار با جان و دل تلاش میکرد و سرانجام شهریور ۱۳۸۸ در درگیری شبانه با منافقین کوردل به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
منبع: نوید شاهد ایلام
خاطره ای از شهید ابراهیم باقری

شعار ستاد سعید جلیلی:
«یک جهان فرصت، یک ایران جهش؛ هر ایرانی یک نقش باشکوه »
ادامه راه رئیسی و دولت خدمتگزار با انتخاب دکتر سعید جلیلی
گزینه اول جبهه انقلاب- حامی ایثارگران- حامی جانبازان - حامی خانواده معظم شهدا
ج مثل جانباز - ج مثل جلیلی
نه به اصلاح طلبان و فرصت طلبان و غربزده های خیانت پیشه که با خط ولایت و رهبری زاویه گرفته اند

همسر یکی از شهدا در ابتدا خطاب به سعید جلیلی گفت:
حالا که در نقطهای از زمان ایستادهایم که با چشمانمان صدور این انقلاب حکیم و نورانی را بر قلوب آزادههای عالم میبینیم انشاالله دولت چهاردهم مقدمه ساز ظهور معصوم چهاردهم و محقق کننده جهانی شدن ذکر فرج باشد.
وی خطاب به ملت ایران اظهار داشت: روی سخن من با مردم فهیم و انقلابی ایران است؛ من چهار سال قبل در حالی که فرزند چهار ماههام هنوز پا به این دنیا نگذاشته بود و تنها ۲۲ سال سن داشتم و پیکر همسرم در تابوت شهادت بود و هنوز در خاک آرام نگرفته بود؛ بر خود واجب دانستم در انتخابات شرکت کنم.
این همسر شهید افزود: مردم قدردان ایران؛ آیا چیزی هست که ارزش این را داشته باشد تا با شرکت نکردن در انتخابات بدون اهمیت دادن به خون هزاران شهید امنیت کشورمان را به خطر بیندازیم؟
وی خاطرنشان کرد: یادمان نمیرود زمانی کسانی بر کرسی ریاست جمهوری بودند که برخلاف گفتار رهبر انقلاب که فرمودند اگر آنها برجام را پاره کنند ما آتش میزنیم، دیپلماسی ذلت را در پیش گرفتند و دغدغه ایشان را با کنایه پاسخ دادند.
این همسر شهید تصریح کرد: هم اکنون شاهد آن هستیم که همان جریان با گستاخی تمام قصد دارند مجدد با بهره بردن از گسلهای قومیتی و ایجاد دو قطبی در جامعه دوران تلخ گذشته را تکرار کنند.


ایسنا/لرستان پیکر محمد، چهل روز پس از عملیات «حاجعمران» از روی اثر سوختگی دست راستش، همان گونه که مادر نشانی داده بود، پیدا شد.
مقاومت، کلیدواژهای است که اولین بار در زنان متبلور شد، روزی هاجر میان صفا و مروه، روزی آسیه در کاخ فرعون، یک روز مریم در کنیسه، خدیجه(س) در جزیرهالعرب، فاطمه زهرا سلامالله در پشت درب نیمسوخته و زینب سلامالله در کنار گودال، در کاخ یزید، در غربت و اسارت ....
اصلا عنوان مقاومت را باید در خاورمیانه جستوجو کرد، در تقویم این سرزمین، در این تلخ و شیرینهای توأمان، پای حرفهای شنیدنی یک مادر شهید مینشینیم، مادری که مکتب نرفته، اما پرچمدار مکتب فاطمی و زینبی است.
این سوژه در یک روستای کوچک از قریه صاحبالزمان(عج) در چند کیلومتری خرمآباد به ذهنم متبادر شد؛ در جایی که لالایی مادرانش، رزم مردانه، تفریح مردانش قیقاج و رویای کودکانش اسب و برنوست!
«قریه صاحبالزمان» و توابعش، بیش از ۷۰ شهید را تقدیم انقلاب کردهاند؛ اما سوژهی مصاحبه ما، «گلصنم» مادر «شهیدمحمد پاپی» است، شهید ۱۹ ساله و به تعبیر بهتر گمشده چهل روزه حاجعمران ....

گلصنم از زنان ایل بزرگ پاپی [از اقوام بزرگ لرستان] ساکن روستای بُنریز است، بانویی که ریشه در اصالت قوم لر داشته و با آن لهجه شیرین بالاگریوه در میهماننوازی سنگ تمام گذاشته است.
باب گفتوگو را از محمد شروع میکنم؛ لطفا در مورد خودتان و محمد بگویید؟
به نام خدا،سلام بر شهدا با عرض سلام،بنده برادر شهید دلاور ...