یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

دانش آموز شهید محمد جعفر روزبهانی ، شهدای مظلوم هویزه

  • ۰۱:۱۷

https://www.golzar.info/wp-content/uploads/2018/03/5912797-747x1024.jpg

بیست و دوم اردیبهشت ۱۳۴۳، در شهرستان ری به دنیا آمد. پدرش جواد، کارگر کارخانه چیت‌سازی بود و مادرش منیر نام داشت. تا چهارم متوسطه درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. شانزدهم دی ۱۳۵۹، در هویزه به شهادت رسید. اثری از پیکرش به دست نیامد.

گلزار شهدا

پدر شهید روزبهانی به فرزند شهیدش پیوست

پدر همرزم شهید علم‌الهدی به فرزند شهیدش پیوست

شهیده فاطمه گنجی روزبهانی ، شهید مظلوم در حج خونین سال 66

  • ۰۰:۵۵
شهیده فاطمه گنجی روزبهانی-بروجرد

شهیده فاطمه گنجی روزبهانی

نام : فاطمه

نام خانوادگی : گنجی روزبهانی

نام پدر : گنجعلی

تاریخ تولد : 1310/01/05

محل تولد : بروجرد روستای دره گرم

شغل : خانه دار

تاریخ شهادت : 1366/05/09

محل شهادت : مکه

کد ایثارگری :۶۶۱۶۷۸۳

مزار: بهشت شهدای شهرستان بروجرد شهر:بروجرد- استان لرستان

سامانه ملی شهدا ، نوید شاهد

زندگینامه شهید فاطمه گنجی

فاطمه در سال 1310 در شهرستان بروجرد در روستای دره گرم در خانواده ای مذهبی و بسیار زحمتکش چشم به جهان گشود.

دارای اخلاق نیکو و پسندیده و باگذشت بود و در تمام امور تا آنجا که می توانست به خانواده و اهالی روستا کمک می نمود.

نسبت به مسائل دینی و مذهبی با تعصبی خاص برخورد می کرد و وظایف شرعی و دینی خود را به نحو احسن انجام می داد.

وی با ازدواج با همسری متدین و مهربان زندگی مشترک را با او آغاز کرد. 1366/05/09 در مکه در فاجعه مکه در سن 56 سالگی زمانی که مسلمانان را بمباران کردند راه خود را انتخاب و با شهادت ثابت کرد که عاشق را تاب ماندن وجود ندارد.

پیکر مطهرش را در بهشت زهرا(س) تهران خاکسپاری کردند.

خاطرات شهید فاطمه گنجی به نقل از فرزند شهید

گفت‌و‌گو با همسر شهید احسان نصیری چمطاقی از شهدای امنیت

  • ۱۴:۳۲

گفت‌و‌گوی «روزنامه جوان» با همسر شهید احسان نصیری چمطاقی از شهدای فراجا

چه مرگی پرسودتر از شهادت که نصیب همسرم شد!

 شهید احسان نصیری چمطاقی اهل استان اصفهان شهرستان باغ بهادران روستای چمطاق است. متولد ۱۰ بهمن سال ۱۳۷۰ به خاطر علاقه‌ای که به پلیس شدن داشت، وارد نظام شد و در لباس مردان فراجا خوش درخشید همکاران و همرزمانش خاطرات خوبی از تلاش‌ها و مجاهدت‌های ایشان در ذهن دارند.

دیدار مقام معظم رهبری با خانواده های شهدای امنیت

  • ۱۴:۰۹

باید قدرت ملت ایران و جوانان کشور را به رژیم صهیونیستی فهماند/ شرارت رژیم صهیونیستی نه بزرگنمایی شود و نه کوچک‌انگاری

سربلند باشید و به شهیدان خود افتخار کنید

رهبر معظم انقلاب در دیدار خانواده‌های شهیدان امنیت گفتند: سربلند باشید و به شهیدان خود افتخار کنید چرا که اگر آنان و دیگر حافظان امنیت نبودند، مشکلات زیادی برای کشور و ملت به‌وجود می‌آمد، بنابراین همه مردم نیز باید قدردان این شهیدان و خانواده‌های آنان باشند.

شهید ابراهیم امیدی ، شهدای ازنا

  • ۱۱:۵۰


شهید ابراهیم امیدی- ازنا

شهید ابراهیم امیدی
فرزند  :تقی
محل شهادت: منطقه عملیاتی حاج عمران
تاریخ شهادت:۶۵/۲/۲۸
مزار  : روستای آشور آباد شهرستان ازنا - استان لرستان

دوم خرداد ۱۳۴۰، در روستای آشورآباد از توابع شهرستان ازنا چشم به جهان گشود. پدرش تقی، کشاورز بود و مادرش صدیقه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. سال ۱۳۵۸ ازدواج کرد و صاحب دو دختر شد. پاسدار بود در جبهه حضور یافت. بیست  و هشتم اردیبهشت ۱۳۶۵، با سمت فرمانده گروهان در حاج عمران عراق بر اثر اصابت ترکش به گردن، شهید شد. مزار وی در زادگاهش واقع است.

سایت یاد امام وشهدا 

شهید «ابراهیم امیدی» به روایت همسرش؛

تحفه ای از امام حسین(ع) برای مادر شهید

  • ۰۰:۲۶

تحفه ای از امام حسین(ع) برای مادر شهید

محمد، سالم و سرزنده و پر از انرژی بود؛ کودکی پرجنب وجوش که برای خودش همه کاری می کرد، اما اهل بدی کردن نبود. دوران کودکی او تا نوجوانی اش هم زمان بود با اوج گرفتن انقلاب. مادر هم اهل تظاهرات و اعلامیه پخش کردن بود و محمد هم دنبال بازی کردن های خودش. اما وقتی هفت ساله شد، خیلی خاص دل به نماز سپرد. بدون اینکه کسی به او تذکر دهد، تا صدای اذان را می شنید بازی اش را رها می کرد، وضو می گرفت و به نماز می ایستاد. حتی نماز صبحش را هم مقید شده بود که بخواند. می گفت: باید بیدارم کنید. اگر یک روز دیر صدایش می کردند می زد زیر گریه و می گفت: چرا این قدر دیر بیدار شدیم. مگر خواب مرگ گرفته بودمان. ببینید آفتاب دارد درمی آید و.... محمد شده بود زنگ نماز اهالی خانه.

 

سالگرد شهادت ۱۴ نفر از فرزندان لرستان در منطقه آلواتان در سال ۱۳۷۱

  • ۰۳:۴۰
شهدای آۀواتان 1371

۱۸ خردادماه سال ۱۳۷۱ یادآور روزی تلخی برای رزمندگان تیپ ۵۷ لرستان

18خرداد 1371 به گفته ی روایت گران و خانواده های شهدا یکی از سخت ترین روزهای بعد از جنگ برای استان لرستان می باشد. صبح روز هجدهم تعدادی از رزمندگان، از جمله پاسداران و سربازان تیپ برای شناسایی منطقه راهی شدند که متاسفانه با توجه به لو رفتن شناسایی توسط جاسوسان محلی در کمین ضد انقلاب گرفتار شدند و بعد از نبردی ناجوانمردانه 14تن به شهادت رسیدند و تعدای هم زخمی و اسیر گردیدند. صدایی که هم اکنون می شنوید توسط رادیوی دموکرات دشمن ضبط گردیده و آن زمان روی کانال منتشر شده. یاد و خاطره ی همه شهیدان از جمله شهدای محور آلواتان گرامی باد و راهشان پر رهرو

اسامی شهدا: شهیدان سیدرحمن نورالحسینی، علی محمد میردریکوند، بهروز کاکی، سیدقاسم خرم آبادی، داریوش احمدوند، وحید غلامرضایی، مراد مومنی، بهزاد فرهمند، غلامحسن لشنی زند، حجت اله عبدالله زاده، سید نورمحمد حسینی فر، عباسعلی الیاسی، حجت اله پاپی

دیدار خانواده شهدای آلواتان با نماینده ولی فقیه در لرستان

پاسدار شهید حسین ولایتی فر- شهدای دزفول

  • ۲۳:۴۲

شهید حسین ولایتی فر- دزفول

مادر شهید : 

یک بار در آشپزخانه کار می‌کردم. حسین هم داخل حیاط توی تکیه بود. متوجه صدایی شدم. چیزی شبیه به این که چهل، پنجاه تا مرد با صدای بلند و با یک ریتم خاص بگویند :

 «اللهم عجل لولیک الفرج.» 

پنجره پذیرایی بسته بود. رفتم کنار پنجره. آن را باز کردم و گفتم: «مامان کسی پیشته؟» گفت: «نه.» گفتم: «آخه سر و صدای زیادی می‌اومد‌. تو چیزی نگفتی؟ فکر کنم داشتی می‌گفتی...»

- نه مامان من فقط داشتم آروم می‌گفتم : 

«اللهم عجل لولیک الفرج.»

وقتی این را گفت دلم هری لرزید‌‌. ولی به روی خودم نیاوردم. گفتم: «مامان! فکر کنم من اشتباه شنیدم...»

ولادت: ۱۳۷۵/۴/۶ دزفول

شهادت: ۱۳۹۷/۶/۳۱ 

نحوه شهادت : در حمله گروهک تروریستی حرکة النضال به رژه نیروهای مسلح در اهواز به شهادت رسید 

مزار : گلزار شهیدآباد دزفول، قطعه ۲

#پاسدار_شهید_حسین_ولایتی_فر

"🕊🌹

شهیدی که پرندگان برای او نوحه‌سرایی می‎‌کردند

  • ۰۱:۴۱

به گزارش نوید شاهد ایلام؛ پدرم هنگامی که رفته بودند تهران برای ملاقات سردار جعفری، خواهرزاده پدرم هم همراهشان بودند. ایشان برایم تعریف کردند: صبح که دایی از خواب بلند شدند به من گفتند دیشب خواب دیدم که شهید شدم و داستان خواب را برایم این گونه تعریف کردند و گفتند: دیدم داخل یک کوه و بیابان هستم که شب هست و گویا فرزند کوچکم نیز همراهم هست؛ دیدم ۳ نفر در تاریکی شب دنبال من هستند (۳ نفر خیلی آدم نورانی بودند با لباس سفید)، یکی از این سه نفر جلو آمد و گفت: ای ابراهیم، زمانت در دنیا دیگر تمام شده است، خودت را آماده کن، باید با ما بیایی.

گفتم: این بچه را چکار کنم همراهم هست و خیلی کوچک است، می‌ترسد!. گفتند شما نگران فرزندتان نباشید، ما خودمان از او مراقبت می‌کنیم.

گفتم من دنبال کاری آمدم؛ چند کار ناتمام دارم هنوز انجام ندادم! گفتند ۶ ماه دیگر بیشتر وقت نداری اما دوباره در این بیابان در دل شب به دنبالت می‌آییم، خودت را آماده کن.

دقیق پدرم ۶ ماه بعد از آن خواب در ارتفاعات کوه بمو منطقه کردستان در ماه مبارک رمضان شهید شدند و هنگام شهادت روبه قبله افتاده بودند.

همرزمان پدرم گفتند: وقتی رسیدیم بالای سر شهید، انگار یکی او را به سمت قبله کرده بود، چند پرنده سپیده صبح آمده بودند بالای سر شهید و بی‌قراری می‌کردند، انگار برای شهید نوحه سرایی می‌کردند.

گفتند هر کاری کردیم پرنده ها از آنجا دور نشدند و از ما نمی‌ترسیدند و تا وقتی که پیکر شهید را از آنجا منتقل کنیم، آن‌ها هم آنجا بودند (احساس کردیم این پرنده‌ها طبیعی نیستند).

بعدها متوجه شدم پدرم خواب را برای مادرم تعریف کرده بودند و گفته بودند من دیگر ماندنی نیستم و باید بروم و تو خودت را آماده کن و بار آخر هم از مادرم خداحافظی کرده بودند و گفته بودند دیگر برنمی‌گردم.

«روایت فرزند شهید ابراهیم باقری»

شهید ابراهیم باقری که سال‌ها در جبهه‌های جنگ با نیرو‌های کومله و دموکرات مبارزه کرد، بعد از جنگ نیز همچنان در کسوت پاسداری در مبارزه با اشرار با جان و دل تلاش می‌کرد و سرانجام شهریور ۱۳۸۸ در درگیری شبانه با منافقین کوردل به درجه رفیع شهادت نایل آمد.

منبع: نوید شاهد ایلام


خاطره ای از شهید ابراهیم باقری  

دکتر سعید جلیلی حامی ایثارگران

  • ۱۰:۰۶

شعار سعید جلیلی انتخاب شد

سعید جلیلی بهترین انتخاب خانواده های ایثارگران

شعار ستاد سعید جلیلی:

«یک جهان فرصت، یک ایران جهش؛ هر ایرانی یک نقش باشکوه »

ادامه راه رئیسی و دولت خدمتگزار با انتخاب دکتر سعید جلیلی

گزینه اول جبهه انقلاب- حامی ایثارگران- حامی جانبازان - حامی خانواده معظم شهدا

ج مثل جانباز - ج مثل جلیلی

نه به اصلاح طلبان و فرصت طلبان و غربزده های خیانت پیشه که با خط ولایت و رهبری زاویه گرفته اند

صحبت های یک همسر شهید در مراسم استقبال از جلیلی

  • ۱۱:۳۷

استقبال هزاران نفری اصفهانی‌ها از جلیلی +عکس و فیلم

مردم می‌خواهند راه شهید رئیسی را ادامه دهید

همسر یکی از شهدا در ابتدا خطاب به سعید جلیلی گفت:

حالا که در نقطه‌ای از زمان ایستاده‌ایم که با چشمانمان صدور این انقلاب حکیم و نورانی را بر قلوب آزاده‌های عالم می‌بینیم انشاالله دولت چهاردهم مقدمه ساز ظهور معصوم چهاردهم و محقق کننده جهانی شدن ذکر فرج باشد.

وی خطاب به ملت ایران اظهار داشت: روی سخن من با مردم فهیم و انقلابی ایران است؛ من چهار سال قبل در حالی که فرزند چهار ماهه‌ام هنوز پا به این دنیا نگذاشته بود و تنها ۲۲ سال سن داشتم و پیکر همسرم در تابوت شهادت بود و هنوز در خاک آرام نگرفته بود؛ بر خود واجب دانستم در انتخابات شرکت کنم.  

این همسر شهید افزود: مردم قدردان ایران؛ آیا چیزی هست که ارزش این را داشته باشد تا با شرکت نکردن در انتخابات بدون اهمیت دادن به خون هزاران شهید امنیت کشورمان را به خطر بیندازیم؟

وی خاطرنشان کرد: یادمان نمی‌رود زمانی کسانی بر کرسی ریاست جمهوری بودند که برخلاف گفتار رهبر انقلاب که فرمودند اگر آنها برجام را پاره کنند ما آتش می‌زنیم، دیپلماسی ذلت را در پیش گرفتند و دغدغه ایشان را با کنایه پاسخ دادند.

این همسر شهید تصریح کرد: هم اکنون شاهد آن هستیم که همان جریان با گستاخی تمام قصد دارند مجدد با بهره بردن از گسل‌های قومیتی و ایجاد دو قطبی در جامعه دوران تلخ گذشته را تکرار کنند.

بگذارید از قهرمانی همسرم بگویم / همسر شهید عبدالحسین برونسی

  • ۱۲:۱۲
https://snn.ir/files/fa/news/1399/9/12/1221669_699.jpg
گفتگو با «معصومه سبک خیز » همسر شهید عبدالحسین برونسی

بگذارید از قهرمانی همسرم بگویم

تاریخ مصاحبه: دوشنبه, ۱۴ فروردین ۱۳۹۶
زندگی بنایی که سردار شد، آنقدر ساده و صمیمی است که حتی خواندن خاطراتش هم روح آدمی را قلقلک می دهد.
بگذارید از قهرمانی همسرم بگویم
با شهید عبدالحسین برونسی خیلی زودتر از این که خانواده شان را ببینم آشنا شدم آن هم باکتاب «خاک های نرم کوشک » همانی که مقام معظم رهبری درباره اش فرمودند: «بدون تردید عامل اصلی در پر مخاطب بودن «خاک های نرم کوشک » صفا، سادگی، خلوص نیت و ایمان ولایی شهید بزرگوار عبدالحسین برونسی بوده است.»
 رهبر معظم انقلاب در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۳۸۵ در جمع فیلم سازان و کارگردانان سینما و تلویزیون درباره این کتاب فرمودند: «الان چند سالی است که کتاب هایی درباره ی سرداران و فرماندهان جنگ باب شده و می نویسند و بنده هم مشتری این کتابهایم و می خوانم. با اینکه بعضی از اینها را من خودم از نزدیک می شناختم و آنچه را هم که نوشته، روایت های صادقانه است- این هم حالا آدم می تواند کم و بیش تشخیص دهد که کدام مبالغه  آمیز است و کدام صادقانه است- بسیار تکان دهنده است.
 آدم می بیند این شخصیت های برجسته، حتی در لباس یک کارگر به میدان جنگ آمده اند؛ این اوستا عبدالحسین بُرُنسی، یک جوان مشهدی بنّا که قبل از انقلاب یک بنا بود و با بنده هم مرتبط بود، شرح حالش را نوشته اند و من توصیه می کنم و واقعا دوست می دارم شماها بخوانید. من می ترسم این کتابها اصلا دست شماها نرسد. اسم این کتاب «خا کهای نرم کوشک » است؛ قشنگ هم نوشته شده. »
زندگی بنایی که سردار شد، آنقدر ساده و صمیمی است که حتی خواندن خاطراتش هم روح آدمی را قلقلک می دهد. وقتی به همسر شهید زنگ زدم به قدری با روی باز برخودر کرد که انگار نه انگار من را نمی شناسد . نزدیک خانه شان که شدم سادگی و دیوارهای آجری یک منزل خیلی زود بهم فهماند پرچم برونسی هرگز به زمین نمی افتد.

اول از همه درس و مدرسه را رها کرد
۱ ۲ ۳ ۴ . . . ۱۴ ۱۵ ۱۶
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan