- يكشنبه ۹ تیر ۰۴
- ۱۲:۰۰
شهید داود زندیه
شهدا را فراموش نکنیم
شهید داود زندیه
شهید کوچک علی کهزادوند بهاروند
یکم مرداد ،۱۳۴۰ در روســتای دارایی از توابع شهرستان خرمآباد به دنیا آمد. پدرش مرادخان، کشــاورز بود و مادرش خانه دار. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان ســرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیست و هشتم تیر،۱۳۶۱ در منطقــه عملیاتی رمضان بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار او در شهرستان زادگاهش واقع است.
ویکی شهید
خاطره شهادت شهیدان نجفی و پرندوش از شهدای لرستان 🌷
در سال ۷۸ از طریق اطلاعات و عملیات تیپ ۵۷حضرت اباالفضل العباس(ع) استان لرستان به مقصد شمال شرق در شهرهای تربت جام و تربت حیدریه مأموریت یافتیم که با توجه به تحرکات طالبان در مرز افغانستان و احتمال حمله آنان به سمت ایران ، شناسایی از کوههای آن مناطق به عمل آوریم و مختصات ارتفاعات به دست آید تا در صورت نیاز به راحتی بتوان ضربات را به آنها وارد کرد و راههای نفوذی آنان از نظر زمین شناخته شود.
این مأموریت در هفته های اول بخوبی انجام گرفت و در حین مأموریت از روستاهای مختلف عبور میکردیم و مردمان آن منطقه با اسپند دود از ستون کشی ما استقبال میکردند و بیشتر مردم اهل تسنن بودند؛ این برخوردهای خوب آنها بر روحیه ما تأثیر زیادی گذاشته بود و از مردهای ورزیده روستا بعنوان بلدچی استفاده میکردیم و اهالی آن روستاها که کلاته کلاته نام داشتند تعریف میکردند که ما از وجود اشرار در این مناطق آسایش و آرامش و امنیت نداریم، به زور وارد خانه هایمان میشوند از امکانات و آذوقه ما استفاده میکنند احشام ما را ذبح یا به غارت میبرند و از مردان و زنان و دختران ما بعنوان نیرو در جابجایی بارهای قاچاق خود استفاده میکنند و اگر همکاری نکنیم ما را به اسارت میبرند و بعداً با دریافت پول زیاد از خانواده آزاد میکنند. از روزی که شما وارد منطقه شده اید راحت میخوابیم و قدردان شما هستیم .
ما هم ورزشهای صبحگاهی را در پارک های شهر انجام میدادیم که باعث روحیه در مردم شود که ما در کنار شماییم و محل استراحتمان در یک مدرسه در شهر تربت جام بود.
تقریباً ۴۵ روز در آن منطقه بودیم هفته های آخر به سمت ارتفاع بِزْد حرکت کردیم قبل از حرکت بسیجی دلاور طهماس بگ پرندوش فرمود بچه ها من میدانم در این مأموریت شهید میشوم حتماً در تشییع جنازه ام شرکت کنید و با خنده و خوشحالی با همکاران شوخی میکرد و ایجاد تقویت روحیه میکرد. تا پای ارتفاع با چندین خودرو حرکت کردیم بعد از پیاده شدن مسافت زیادی را بصورت پیاده طی کردیم و در این حرکت ما به محل باراندازهای اشرار بر میخوردیم که برای تهیه غذای خود خیلی از بزهای کوهی را شکار کرده بودند که سر آنان در آن محل به جا مانده بود و در کنار چشمه ها و مناظر دیدنی طبیعت آن منطقه خوش گذارنده بودند.
در دامنه یکی از ارتفاعات حرکت میکردیم که ناگهان مورد تیراندازی اشرار قرار گرفتیم، آنها بر ما مشرف بودند و به راحتی ما را میدیدند و درگیری بطول انجامید و برادران نجفی و پرندوش مورد اصابت گلوله اشرار قرار گرفتند و به شهادت رسیدند.
هوا به تاریکی کشید و اشرار پا به فرار گذاشتند و ما در تاریکی شب نه همه عزیزان بلکه تعداد اندکی خود را به پایگاه رساندند و بعضاً تا صبح در منطقه ماندند و شهدای عزیز در منطقه دسترس اشرار بودند و بعضی از همرزمان عزیزمان از کوه سقوط کردند و صدماتی دیدند.
فردای آن روز رفتیم که شهدا را بیاریم اشرار به پوتین آنها هم رحم نکرده بودند. شهدا را به عقب آوردیم و با توجه به ادامه مأموریت سعادت شرکت در مراسم تشییع این عزیزان میسر نشد و جسد مبارکشان با هواپیما به استان انتقال داده شد.
روحشان شاد و یادشان گرامی باد 🌷
✍️ نویسنده خاطره : جعفر رشنو
🌷شهید علی نجفی مفرد - نورآباد لرستان
🌷شهید طهماسب پرندوش ـ نورآباد لرستان
تاریخ شهادت: 1378/05/06
شهید مفقود الاثر علی اکبر کهرازهی
نام پدر: حاجی خداداد
تاریخ تولد: ۱۳۵۰/۶/۱
محل تولد:زاهدان
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۱/۷
محل شهادت:منطقه عملیاتی کربلای ۵
حضرت آیت الله خامنه ای:
*هر چه امروز کشور ما دارد و هرچه در آینده بدست بیاورد به برکت خون این جوانان شهیداست.
دهم خرداد ۱۳۳۹، در روستای تیربازار (ده محسن) از توابع شهرستان خرم آباد به دنیا آمد. پدرش پنجعلی، کارگر جنگلبانی بود و مادرش شکر خانه دار. تا پایان دوره کاردانی درس خواند. معلم بود. ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دوم خرداد ۱۳۶۵، در حاجعمران عراق بر اثر اصابت ترکش به سر و پا، شهید شد. پیکر او را در مزار فاطمیه روستای ماسور تابعه شهرستان زادگاهش به خاک سپردند.
---
شهید مهدی بهاروند در تاریخ 1339/3/10 در روستای ده محسن واقع در 5 کیلومتری جنوب خرم آباد در خانواده ای متدین و مذهبی دیده به جهان گشود.
شهید در آغاز کودکی فردی با استعداد و جدی بود. در سال 1345 پا به دبستان نهاد و طبق مدرک موجود مدت سه سال دوره شش ساله ابتدایی را به اتمام رسانید. در سال 1349 به دبیرستان راه یافت و در سال 1355، در سن 16 سالگی موفق به اخذ دیپلم در رشته طبیعی گردید.
شهید بعد از قبولی در کنکور سراسری در سال 1365 به دانشسرای تربیت معلم بروجرد راه یافت و از همان ابتدای ورود به دانش سرا، مشتقانه در تظاهرات های جریان انقلاب که مصادف با شکل گیری این دوران بود شرکت می کرد و در صف اول مبارزین ضد رژیم ستم شاهی بود. با شروع جنگ تحمیلی به طور داوطلب به جبهه های حق علیه باطل شتافت که سرانجام در تاریخ 65/3/2 در عملیات حاج عمران به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
تنظیم : روح الله دریکوند
وصیت نامه شهید مهدی بهاروند
شهید داور بهاروند
فرزند : حاتم
تاریخ شهادت : ۱۳۶۱/۰۳/۰۹
محل شهادت : خرمشهر
محل دفن : گلزار شهدای بهشت رضا شهرستان خرمآباد
یکم فروردین ۱۳۴۱ ، در شهرستان خرم آباد به دنیا آمد. پدرش حاتم، کشاورز بود و مادرش خانم، خانه دار. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. نهم خرداد ۱۳۶۱ ، در شلمچه بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزارش در بهشت رضای خرم آباد واقع است.
(بعضی جاها اشتباها نام شهید را داود یا داوود نوشته اند که اشتباه است.)
شهید مهدی روزبهانی
نام پدر: محمد
شغل(ها):
تاریخ تولد: 24-7-1345 شمسی
محل تولد: تهران
تاریخ شهادت : 4-10-1365 شمسی
محل شهادت : جزیره بوارین (آبادان)
دلیل شهادت : اصابت ترکش خمپاره
مزار: گلزار شهدای علی ابن جعفر شهر قم - قطعه:14 ردیف:10 شماره مزار:810
شهید مهدی روزبهانی فرزند محمد در سال 1345 در تهران چشم به جهان گشود. او در تاریخ 65/10/4 در عملیات کربلای 5 در جزیره بوارین در حین درگیری با قوای بعثی صدام بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر و شکم به فیض شهادت نائل آمد.
وصیت نامه شهید
شهید رضا رازانی در سال 1344 ه.ش در یک خانواده فقیر و مذهبی در روستای دهکله در حوالی شهرستان دورود متولد شد. وی در پناه خداوند و در زیر سایه پدر و مادر مسلمان خود تربیت شد. و پس از رسیدن به سن دبستان در همان زادگاهش مشغول به تحصیل شد و توانست دوران ابتدایی را با موفقیت کامل به اتمام برساند و در طول دوران تحصیلی در این روستا از طرف معلمان مربوطه مورد تشویق قرار می گرفت و این شهید در همان دوران تحصیل ابتدایی به عبادت خداوند مشغول شد و همیشه نماز خود را اول وقت به جا می آورد. در همان زمان فکرش با خدا بود.
یکم خرداد ۱۳۴۲ ، در شهرستان خرم آباد دیده به جهان گشود. پدرش عیدی، کشاورز بود و مادرش ماه طلا نام داشت. دانشجوی دوره کاردانی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. چهارم دی ۱۳۶۵ ، با سمت تک تیرانداز در شلمچه به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه برجا ماند و پس از تفحص سی ام تیر ۱۳۷۴ ، در روستای دارایی تابعه زادگاهش به خاک سپرده شد.
زندگینامه
باغ ایمان کجا و باغ او کجا ؟!
گمان کنم اسفند ماه سال ۱۳۶۵ بود، یک شب خواب دوست دانشجویم آقا ایمان را دیدم، در خواب می دانستم که رفته است سفر، آن هم چه سفری،
سلام و احوالپرسی کردیم، محکم دستم را گرفت و با لبخندی زیبا گفت: چه کار می کنی غلام، نیامدی با هم باشیم، گفتم هم پدر و مادرم نگذاشتند با شما بیایم و هم حقیقتش کمی می ترسیدم، گفت: ترس نداشت.
دست راستم را گرفت و از مسیری که پر از خاکریز و سنگر بود گذشتیم، هیچکس نبود به غیر از من و او، در حالی که در خواب هم می دانستم که چه جریانی برایش پیش آمده اما از او پرسیدم راستی کجا رفتی آقا ایمان نیستت؟
گفت: من یه جای باصفا هستم، دوست داری اونجا رو ببینی؟
گفتم: حرفی نیست، چه بهتر!
گفت: پس بیا ...
مزار: گلزار شهدای بهشت زهرای تهران-قـطعـه :۵۳ ردیـف :۵۹ شـماره :۲
روحانی شهید سید محمد موسوی بر محراب آفتاب و بر بلندای آبشار هستی ، نمازی از نور خواندید. ققنوس دل بر فراز اقیانوسی از آتش عشق پرواز میکند و «محمد» غزل حماسه را تکرار میکند و این تکرارها برای ماندن نیست، برای رفتن به سوی ابدیت است . ناز لیلای دلِ یوسف فاطمه –سلام الله علیها- تمام هستی اش را به یغما برده، به فراسوی خاک مینگرد و بر موج اندیشهاش خیال دوست، یکّه تازی میکند. دستان باغبان آفرینش در فصل سبز خلقت به سال 1341 بر قامت عدم، رخت وجود پوشاند و سید محمد نامی از تبار یاس در گلستان محبت اهل بیت –علیهم السلام- شکفت.
زندگینامه شهید محمدفخلیل هاشمی نژاد: در اولین ماه بهار سال 1346 گلی روییده در شهر شهید پرور دورود که با عطرآگین ساختن آن گل نوپا خانواده را نورانی کرد ارزش.تحصیلات و خود را تا سال سوم دبیرستان ادامه داد و بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی با شروع جنگ تحمیلی داوطلبانه و جهت خدمت مقدس سربازی در سپاه پاسداران و ثبت نام کردند و از طریق سپاه در تاریخ ۱۳۶۵/۷/۲۰ راهی جبهه های نبرد شد تا اینکه در عملیات حاج عمران مجروح گردید و در حین مجروحیت در پشت جبهه دست از فعالیتهای خود برنداشت و به تحصیلات خود ادامه داد و موفق به اخذ دیپلم گردید. پس از بهبودی دلش طاقت نیاورد و حال و هوای جبهه ها را کرد و برای چندمین بار عازم جبهه ها شد و مسئولیت تبلیغات گردان محرم را عهده دار شد و سر انجام در تاریخ ۱۳۶۷/۱/۸ در عملیات بیت المقدس ۴ در منطقه شاخ شمیران به سوی معشوق ابدی پرواز نمود و به خیل عظیم شهدای صدر اسلام پیوست.
وصیت نامه شهید محمد خلیل هاشمی نزاد :
نمازهایتان را فراموش نکنید و سعی کنید اول وقت باشد و از دروغ و تهمت و غیبت و سخن ناسزا و عیب گویی بپرهیزید و خوش اخلاق باشید و دیگران را از خود ناراحت نکنید و درس هایتان را خوب بخوانید و زیرا که علم از هر چیز دیگر بهتر است.
سلام بادرود به روان پاک تمامی شهدایی که براى خاک وطن از خود ...