- چهارشنبه ۲۳ مرداد ۰۴
- ۱۴:۲۶
شهدا را فراموش نکنیم
توصیه به دوری از ریا در وصیت نامه شهید علی هدایتی
وصیت نامه شهید علی هدایتی
شهید فریدون امرایی در سال ۱۳۴۵ در شهر چغابل رومشکان، در خانوادهای مذهبی و مؤمن دیده به جهان گشود. این شهید عزیز از دوره راهنمایی به فعالیت در کانون فرهنگی شهید باهنر شهر چغابل مشغول بود. آن زمان کسی که بچههای بسیجی را آموزش میداد شخصی پاسدار به نام بهزاد باقری بود. در این مکان آموزشی سپاه، این شهید عزیز به همراه دوستانش از فعالین بچههای بسیجی بودند. بسیار متین، خوشخلق و آرام بود. او مرد علم و ایمان بود. شهادت را بهترین گزینه زندگی خود میدانست و پس از چند مرحله اعزام به جبهههای در دربندی خان عراق سال ۱۳۶۵ با اصابت ترکش خمپاره شربت شیرین شهادت را نوشید.
قسمتی از وصیتنامه شهید:
ای امت شهیدپرور! جنگ را فراموش نکنید، مانند مردم کوفه نباشید، چرا که سرزنش مردم کوفه به خاطر بیعت دروغین با امام حسین (ع) بود. پس شما برای یکلحظه هم که شده امام راحل را تنها نگذارید.
نقل از دیار رومشکان
شهید روحالله طرهانی در سال ۱۳۴۷ در روستای رشنو از توابع شهرستان رومشکان دیده به جهان گشود. این شهید تحت سرپرستی والدین باتقوا و مهربان دوران تربیت پاک اسلامی را به نیکی فراگرفت و تا دوره متوسطه به تحصیل ادامه داد. درس را رها کرد. حضور در جبهه را بر هر چیزی مقدم میدانست. همانطوری که دوستان و همرزمان این شهید نقل کرده بودند، ایشان بهعنوان نیروی امدادگر در منطقه شلمچه حضور داشتند. بعدازاینکه گردان آنها از مأموریت برگشته بود به علت نیاز به نیرو، تعدادی داوطلبانه دوباره به جبهه بازمیگردند؛ شهید طرهانی هم با توجه به احساس مسئولیت و روحیه بسیجی که داشتند دوباره به جبهه برمیگردند و هنگام مأموریت مورد اصابت گلوله دشمن قرار میگیرند و به فیض شهادت نائل میشود.
رویای صادق:
به گزارش دیار رومشکان در زندگینامه شهید آمده است: شهید اردشیر امرایی در سال ۱۳۴۶ در روستای رشنو از توابع شهرستان رومشکان چشم به جهان گشود. این شهید عزیز، در محضر والدین گرامیاش درس ایمان و شجاعت آموخت. دوران دانشآموزی را تا پایه دوم راهنمایی گذراند. علاقهای بس وافر به امام کبیر و انقلاب اسلامی داشت. بیشتر فعالیتهای وی قبل از رفتن به جبهه صرف تبلیغات و کمکرسانی به رزمندگان اسلام بود. تا اینکه در اولین فرصت به ندای ملکوتی پیر و مراد خود امام خمینی (ره) لبیک گفت و عازم جبهههای حق علیه باطل گردید. سرانجام پس از رشادتهای فراوان در منطقه عملیاتی عین خوش به فیض شهادت نائل شد.
قسمتی از وصیتنامه شهید:
نام پدر: حسین
محل تولّد: چهارطاق
تاریخ تولّد: 1317/03/02
محل شهادت: والفجر8 – فاو
تاریخ شهادت: 1364/11/30
محل دفن: چهارطاق
مسئولیت در زمان شهادت: رزمنده بسیجی
تحصیلات: درحد خواندن و نوشتن
شهید داود زندیه
شهید کوچک علی کهزادوند بهاروند
یکم مرداد ،۱۳۴۰ در روســتای دارایی از توابع شهرستان خرمآباد به دنیا آمد. پدرش مرادخان، کشــاورز بود و مادرش خانه دار. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان ســرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیست و هشتم تیر،۱۳۶۱ در منطقــه عملیاتی رمضان بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار او در شهرستان زادگاهش واقع است.
ویکی شهید
خاطره شهادت شهیدان نجفی و پرندوش از شهدای لرستان 🌷
در سال ۷۸ از طریق اطلاعات و عملیات تیپ ۵۷حضرت اباالفضل العباس(ع) استان لرستان به مقصد شمال شرق در شهرهای تربت جام و تربت حیدریه مأموریت یافتیم که با توجه به تحرکات طالبان در مرز افغانستان و احتمال حمله آنان به سمت ایران ، شناسایی از کوههای آن مناطق به عمل آوریم و مختصات ارتفاعات به دست آید تا در صورت نیاز به راحتی بتوان ضربات را به آنها وارد کرد و راههای نفوذی آنان از نظر زمین شناخته شود.
این مأموریت در هفته های اول بخوبی انجام گرفت و در حین مأموریت از روستاهای مختلف عبور میکردیم و مردمان آن منطقه با اسپند دود از ستون کشی ما استقبال میکردند و بیشتر مردم اهل تسنن بودند؛ این برخوردهای خوب آنها بر روحیه ما تأثیر زیادی گذاشته بود و از مردهای ورزیده روستا بعنوان بلدچی استفاده میکردیم و اهالی آن روستاها که کلاته کلاته نام داشتند تعریف میکردند که ما از وجود اشرار در این مناطق آسایش و آرامش و امنیت نداریم، به زور وارد خانه هایمان میشوند از امکانات و آذوقه ما استفاده میکنند احشام ما را ذبح یا به غارت میبرند و از مردان و زنان و دختران ما بعنوان نیرو در جابجایی بارهای قاچاق خود استفاده میکنند و اگر همکاری نکنیم ما را به اسارت میبرند و بعداً با دریافت پول زیاد از خانواده آزاد میکنند. از روزی که شما وارد منطقه شده اید راحت میخوابیم و قدردان شما هستیم .
ما هم ورزشهای صبحگاهی را در پارک های شهر انجام میدادیم که باعث روحیه در مردم شود که ما در کنار شماییم و محل استراحتمان در یک مدرسه در شهر تربت جام بود.
تقریباً ۴۵ روز در آن منطقه بودیم هفته های آخر به سمت ارتفاع بِزْد حرکت کردیم قبل از حرکت بسیجی دلاور طهماس بگ پرندوش فرمود بچه ها من میدانم در این مأموریت شهید میشوم حتماً در تشییع جنازه ام شرکت کنید و با خنده و خوشحالی با همکاران شوخی میکرد و ایجاد تقویت روحیه میکرد. تا پای ارتفاع با چندین خودرو حرکت کردیم بعد از پیاده شدن مسافت زیادی را بصورت پیاده طی کردیم و در این حرکت ما به محل باراندازهای اشرار بر میخوردیم که برای تهیه غذای خود خیلی از بزهای کوهی را شکار کرده بودند که سر آنان در آن محل به جا مانده بود و در کنار چشمه ها و مناظر دیدنی طبیعت آن منطقه خوش گذارنده بودند.
در دامنه یکی از ارتفاعات حرکت میکردیم که ناگهان مورد تیراندازی اشرار قرار گرفتیم، آنها بر ما مشرف بودند و به راحتی ما را میدیدند و درگیری بطول انجامید و برادران نجفی و پرندوش مورد اصابت گلوله اشرار قرار گرفتند و به شهادت رسیدند.
هوا به تاریکی کشید و اشرار پا به فرار گذاشتند و ما در تاریکی شب نه همه عزیزان بلکه تعداد اندکی خود را به پایگاه رساندند و بعضاً تا صبح در منطقه ماندند و شهدای عزیز در منطقه دسترس اشرار بودند و بعضی از همرزمان عزیزمان از کوه سقوط کردند و صدماتی دیدند.
فردای آن روز رفتیم که شهدا را بیاریم اشرار به پوتین آنها هم رحم نکرده بودند. شهدا را به عقب آوردیم و با توجه به ادامه مأموریت سعادت شرکت در مراسم تشییع این عزیزان میسر نشد و جسد مبارکشان با هواپیما به استان انتقال داده شد.
روحشان شاد و یادشان گرامی باد 🌷
✍️ نویسنده خاطره : جعفر رشنو
🌷شهید علی نجفی مفرد - نورآباد لرستان
🌷شهید طهماسب پرندوش ـ نورآباد لرستان
تاریخ شهادت: 1378/05/06
شهید مفقود الاثر علی اکبر کهرازهی
نام پدر: حاجی خداداد
تاریخ تولد: ۱۳۵۰/۶/۱
محل تولد:زاهدان
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۱/۷
محل شهادت:منطقه عملیاتی کربلای ۵
حضرت آیت الله خامنه ای:
*هر چه امروز کشور ما دارد و هرچه در آینده بدست بیاورد به برکت خون این جوانان شهیداست.
دهم خرداد ۱۳۳۹، در روستای تیربازار (ده محسن) از توابع شهرستان خرم آباد به دنیا آمد. پدرش پنجعلی، کارگر جنگلبانی بود و مادرش شکر خانه دار. تا پایان دوره کاردانی درس خواند. معلم بود. ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دوم خرداد ۱۳۶۵، در حاجعمران عراق بر اثر اصابت ترکش به سر و پا، شهید شد. پیکر او را در مزار فاطمیه روستای ماسور تابعه شهرستان زادگاهش به خاک سپردند.
---
شهید مهدی بهاروند در تاریخ 1339/3/10 در روستای ده محسن واقع در 5 کیلومتری جنوب خرم آباد در خانواده ای متدین و مذهبی دیده به جهان گشود.
شهید در آغاز کودکی فردی با استعداد و جدی بود. در سال 1345 پا به دبستان نهاد و طبق مدرک موجود مدت سه سال دوره شش ساله ابتدایی را به اتمام رسانید. در سال 1349 به دبیرستان راه یافت و در سال 1355، در سن 16 سالگی موفق به اخذ دیپلم در رشته طبیعی گردید.
شهید بعد از قبولی در کنکور سراسری در سال 1365 به دانشسرای تربیت معلم بروجرد راه یافت و از همان ابتدای ورود به دانش سرا، مشتقانه در تظاهرات های جریان انقلاب که مصادف با شکل گیری این دوران بود شرکت می کرد و در صف اول مبارزین ضد رژیم ستم شاهی بود. با شروع جنگ تحمیلی به طور داوطلب به جبهه های حق علیه باطل شتافت که سرانجام در تاریخ 65/3/2 در عملیات حاج عمران به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
تنظیم : روح الله دریکوند
وصیت نامه شهید مهدی بهاروند
سلام مدیر سایت خیلی ضعیف کار کردن شهید شاخص داوود روزبهانی ...