یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

دانشجوی شهید حمیدرضا حسابی مقدم -شهدای زابل

  • ۰۱:۳۴

شهید حمیدرضا حسابی -زابل

شهید حمیدرضا حسابی مقدم

نام پدر: غلامعلی

شغل(ها): دانشجو

تاریخ تولد: 22-5-1344 شمسی

محل تولد: زابل - سیستان و بلوچستان

تاریخ شهادت : 4-3-1367 شمسی

محل شهادت : شلمچه 

دلیل شهادت : حوادث ناشی از درگیری با دشمن بعثی

گلزار شهدا: زابل 

معرفی دانشجوی شهید حمید رضا حسابی مقدم

سال 1344 در شهرستان زابل دیده به جهان گشود. یک ساله بود که پدر را از دست داد و غبار یتیمی بر عصمت رخسارش نشست. اما آغوش پر مهر مادر سایبان امن او شد.

با نام امامت و عاشورا بالید و در آسمان مهربانی خانواده شاخ و برگ برافراشت و قدر کشید. دوران تحصیل را تا مقطع دبیرستان با موفقیت و نمرات عالی در زادگاهش پست سر نهاد. سال 66 در آزمون سراسری شرکت کرد و در رشته مهندسی امور زراعی دانشکد کشاورزی زابل پذیرفته شد. اما به جای دانشگاه، کلاس آراسته به درس شهادت را برگزید و به سوی جبهه شتافت. از سال 61 تا هنگام شهادت بارها راهی جبهه شد و در عملیات های متعدد لشکر ثارالله شرکت جست و با وجود جراحات متعدد که چون مدال عقیق افتخار بر پیکرش زیور یافته بود در عملیات پی در پی حضور یافت و نمونه ای شجاعت فرزندان سیستان را متجلی کرد.

شهید قرآنی ام البنین رضایی ، شهدای بمباران خرم آباد

  • ۱۱:۳۴
شهیده ام البنین رضایی - خرم آباد

دانشجوی شهید

شهیده: ام ­النبین رضایی

فرزند : محمد جواد

تاریخ تولد:27/6/ ۱۳۴۵

محل تولد: خرم ­آباد

تاریخ تولد: 23/10/1365

محل شهادت: خرم­ آباد

علت شهادت: بمباران هوایی توسط هواپیماهای دشمن بعثی

زندگینامه

سال هزاروسیصدوچهل­ وپنج، در خانواده­ای مؤمن و مذهبی، در شهرستان خرم­ آباد دیده به جهان گشود. در دامان پرمهر مادری دلسوز و مؤمن رشد و پرورش یافت. از همان اوان کودکی، با احکام و شریعت اسلام آشنا گشت. به نماز و واجبات دینی، اهمیت فراوان می­داد. به حسن اخلاق و رفتار، در بین اقوام و آشنایان شهره بود. دوران ابتدایی را در یکی از مدارس شهرستان خرم ­آباد طی نمود و مقطع راهنمایی را در مدرسه«درب دلاکان» در محلۀ «پشت­ بازار»،پشت سرنهاد.

دورۀ متوسطه را در رشته علوم­ انسانی، در «دبیرستان ام ­البنین»، به اتمام رساند. سپس در آزمون سراسری دانشگاه آزاد اسلامی شرکت نمود و موفق شد در رشته الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم ­آباد پذیرفته شود. ترم سوم دانشگاه بود که در تاریخ بیست و سوم دی­ ماه هزاروسیصدوشصت­ وپنج، بر اثر بمباران هوایی شهرستان خرم ­آباد توسط مزدوران بعثی، به درجۀ رفیع شهادت نایل آمد.

اتحادیه مؤسسات قرآنی لرستان

شهید محمدحسن قدوسی فرزند بزرگ شهید آیت الله قدوسی

  • ۱۰:۴۲

http://shahidedanesh.ir/wp-content/uploads/2022/09/12121212121212-195x210.jpg

نــام : محمدحسن
نـام خـانوادگـی :قدوسی
نـام پـدر :علی
تـاریخ تـولـد : ۱۳۴۰/۰۲/۰۲
مـحل تـولـد :قم
 سـن :۱۹ سـال
دیـن و مـذهب :اسلام شیعه
تـاریخ شـهادت :۵۹/۱۰/۱۵
مـحل شـهادت :هویزه
نـحوه شـهادت :حوادث ناشی از درگیری با دشمن بعثی
مزار: بهشت زهرا(س) تهران

محمدحسن فرزند بزرگ شهید قدوسی دانشجوی رشته جامعه‌شناسی دانشگاه مشهد بود که در 17 شهریور 1357 در مشهد زخمی شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تأسیس انجمن اسلامی دانشگاه مشهد بسیار فعال بود.

 با شروع جنگ تحمیلی فرزند شهید قدوسی به جبهه‌های جنگ رفت و در 15 دی‌ماه سال 1359 در هویزه به درجه رفیع شهادت نائل شد.

 آیت‌الله قدوسی پس از شنیدن خبر شهادت فرزندش به همسرش می‌گوید: "مواظب باش برای چیزی که در راه خدا دادی طاقت خود را از دست ندهی و ضجه و ناله نکنی."

https://defapress.ir/files/fa/news/1396/10/16/348044_857.jpg

این شهید عزیز نوه علامه طباطبایی (ره) بودند

صفحه شهید در سایت گلزار شهدا

خاطرات ناگفته مادر شهید

دانشجوی شهید سیدمحمد موسوی ، شهدای بروجرد

  • ۰۰:۵۲

دانشجوی شهید سیدمحمد موسوی ، شهدای بروجرد

شهید سیدمحمد موسوی

نـام پـدر : سیدمحمود

تـاریخ تـولـد :۱۳۳۹/۰۶/۰۱

مـحل تـولـد: بروجرد

سـن :۲۶ سـال

دیـن و مـذهب : اسلام شیعه

وضـعیت تاهل : متاهل و یک فرزند

شـغل : معلم

دسـته اعـزامـی :بسییج

تـحصیـلات :لیسانس رشته تاریخ 

تـاریخ شـهادت :۱۳۶۵/۱۲/۰۷

مـحل شـهادت :شلمچه

عـملیـات :کربلای۵

نـحوه شـهادت :حوادث ناشی از درگیری

دوم شهریور ۱۳۳۹، در بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش سیدمحمود، خوار و بار فروش بود و مادرش صدیقه نام داشت. دانشجوی کارشناسی و در رشته تاریخ درس خواند. معلم بود. سال۱۳۶۵ ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. هفتم اسفند ۱۳۶۵، در شلمچه شهید شد. مزار او در گلزار شهدای بروجرد واقع است.

منبع: سایت گلزار شهدا 

بسم رب الشهداء والصدیقین

«زندگینامه شهید محمد موسوی»

شهید سیدحمیدرضا فاطمی، شهید دفاع مقدس تهران

  • ۱۰:۴۴
شهید سید حمیدرضا فاطمی - شهدای تهران (شلمچه)
نــام : سیدحمیدرضا
نـام خـانوادگـی : فاطمی
نـام پـدر : سیدمحسن
تـاریخ تـولـد : ۱۳۴۴/۱۰/۱۱
مـحل تـولـد : تهران
سـن : ۲۱ سـال
دیـن و مـذهب : اسلام شیعه
تـاریخ شـهادت :۱۳۶۵/۱۰/۲۱
مـحل شـهادت :شلمچه
عـملیـات :کربلای۵
نـحوه شـهادت :حوادث ناشی از درگیری
مـحل مـزار : بهشت زهرا (س)، قطعه ۵۰، ردیف ۵۹، شماره ۱۴
شـرح شـهادت

یازدهم دی ۱۳۴۴، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش محسن، راننده بود و مادرش،معصومه نام داشت. دانشجو سال اول در رشته علوم اقتصادی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و یکم دی ۱۳۶۵، در شلمچه شهید شد. تاکنون اثری از پیکرش بدست نیامده است.

دیدار با خانواده شهیدان زهرا حسنی سعدی و محمد صالحه

  • ۱۰:۴۳

شهیدان زهرا حسنی سعدی و محمد صالحی در کنار سردار سلیمانی

دیدار با خانواده شهیدان زهرا حسنی سعدی و محمد صالحه

جمعی از مسئولان، کارکنان و دانشجویان دانشگاه معارف اسلامی برای عرض تسلیت و ابراز همدردی با خانواده‌های شهدای سانحه هوایی در روز دوشنبه ۳۰ دی‌‌ماه ۹۸، در بیت شهیدان زهرا حسنی سعدی و محمد صالحه حضور یافتند.

در ابتدای این جلسه، حجت الاسلام و المسلمین دکتر ابروش ضمن عرض تسلیت به خانواده این شهیدان، برای خانواده‌های شهدای سانحه هوایی از درگاه خداوند طلب صبر کردند و از موضع­گیری ایشان نسبت به این حادثه و حفظ مصالح کشور و نظام تقدیر و تشکر نمودند.

در ادامه سرکار خانم ملایی مادر شهیده حسنی سعدی، به بیان برخی از ویژگی‌های این دو شهید پرداختند. ایشان گفتند: شهیدان زهرا حسنی سعدی و محمد صالحه در بحث علمی نخبه بودند و نسبت به نخبگی خود، هیچ ادعایی نداشتند.

شهید محمد بابایی ، شهدای تهران - مادر ژاپنی

  • ۰۱:۰۴

شهید محمد بابایی یزدی -مادر ژاپنی

شهید «محمد بابایی»

محمد در سال 1362 در عملیات «والفجر یک» در فکه به خواسته‌اش رسید. در آخرین نامه‌اش نوشته بود: «تصمیم گرفته‌ام تا آخرین قطره خونم در جبهه بمانم. تمام این سرزمین به خون شهدا آغشته است. من نمی‌توانم اینجا را ترک کنم...» بعد از شهادت محمد که نتایج کنکور اعلام شد، خبردار شدیم در رشته مهندسی متالوژی دانشگاه علم و صنعت قبول شده...»

مکث خانم بابایی بعد از این جملات، مطمئنم کرد می‌خواهد سخت‌ترین فصل داستان زندگی‌اش را روایت کند. خودم را آماده می‌کردم برای همدلی با مادری که از عزیزترین سرمایه زندگی‌اش در راه اعتقاداتش گذشته اما آرامشش این بار هم غافلگیرم کرد: «وقتی محمد در 18 سالگی گفت: «امام پیام داده جوانان جبهه‌ها را پر کنند. من هم می‌خواهم بروم»، هیچ مخالفتی نکردم. چون یاد گرفته بودم در نگاه اسلام، فرزندان، امانت خدا هستند و باید به او برگردانده شوند. وظیفه پدر و مادر، فقط تربیت صحیح آنهاست. یاد گرفته بودم اگر فرزندم راه خدا را انتخاب کرد، نباید مانع او شوم. البته با این فضا ناآشنا نبودم چون سلمان، پسر بزرگم که دانشجو بود، قبل از محمد به جبهه رفته و مجروح شده بود. خلاصه محمد یک بار به جبهه غرب رفت و موقع کنکور برگشت. کنکور را که داد، دوباره عزم رفتن کرد. موقع خداحافظی با خنده گفت: «این دفعه عمودی می‌رم و افقی برمی‌گردم.» و همان شد...

 

دانشجو و معلم شهید عباس حاجی‌ وند ، شهدای ازنا

  • ۱۰:۱۷

شهید عباس حاجیوند- ازنا

شهید عباس حاجی‌وند

ولادت: چهارشنبه ۰۱ دی ۱۳۴۴
محل ولادت: شهرستان دورود
شهادت: جمعه ۰۲ خرداد ۱۳۶۵
محل شهادت: حاج عمران
 
 شهید عباس حاجی‌وند یکم دی 1344،‌ در شهرستان دورود به دنیا آمد. پدرش علی، کارگر بود و مادرش صدیقه خانه دار بود. دانشجوی دوره کارشناسی در رشته روانشناسی و معلم بود. به عنوان بسیجی به جبهه رفت. دوم خرداد 1365 در حاج عمران عراق به شهادت رسید. پیکر وی را در شهرستان ازنا به خاک سپردند.
منبع: دانشگاه لرستان

دانشجو و پاسدار شهید محمد حسن احمدی ، شهدای الیگودرز

  • ۰۹:۰۷

https://lu.ac.ir/media/images/mohammadhassan-ahmadi.original.jpg

پاسدار شهید محمد حسن احمدی

ولادت: شنبه ۲۵ آبان ۱۳۴۱
محل ولادت: شهرستان الیگودرز
شهادت: چهارشنبه ۰۵ مرداد ۱۳۶۷
محل شهادت: کرمانشاه
دلیل شهادت: اصابت ترکش به چشم و قلب
بیست و پنجم آبان 1341، در شهرستان الیگودرز به دنیا آمد. پدرش یدالله، بنا بود و مادرش فرنگیس نام داشت. دانشجوی دوره کارشناسی در رشته مهندسی صنعتی و پاسدار بود. سال 1361 ازدواج کرد و صاحب سه دختر شد. پنجم مرداد 1367، با سمت فرمانده دسته در کرمانشاه هنگام درگیری با گروه های ضدانقلاب بر اثر اصابت ترکش به چشم و قلب، شهید شد. مزار وی در گلزار مرکزی زادگاهش واقع است.

منبع: دانشگاه لرستان

شهیدی که پس از 35 سال به آغوش خانواده بازگشت

  • ۰۹:۵۰

https://navideshahed.com/files/fa/news/1397/6/25/289552_138.jpg

پیکر مطهر شهید علی طنوریان، روز جمعه 23 شهریورماه در محله باغ فیض تهران تشییع و در گلزار شهدای امامزاده حمیده‌خاتون به خاک سپرده شد. شهید علی طنوریان، متولد 1342، اعزامی از تهران بود. این شهید بزرگوار در سال 1362 به جهبه نبرد حق علیه باطل اعزام و در عملیات والفجر یک در سال 62 و در منطقه عملیاتی فکه به شهادت رسید. طی عملیات تفحص اخیر پیکر مطهر این شهید شناسایی و به میهن اسلامی بازگشت.

نوید شاهد - همراه با تصاویر مراسم-  ۲۵ شهریور ۱۳۹۷

شهید سیدمصطفی میرشاکی ، الیگودرز (سید مرتضی)

  • ۱۷:۳۶

شهید سید مصطفی میرشاکی -الیگودرز

زندگینامه شهید سیدمرتضی( مصطفی) میرشاکی

زندگی کوتاه یا بلند شهدا سراسر الگو و افتخار است. الگو برای تمامی ما که زندگی آنها را مطالعه می کنیم. چرا که آنها با دادن جان خود زندگی دوباره و بدون بند و زنجیر به همه ما هدیه کردند. زندگی سید مصطفی نیز از جمله زندگی هایی است که باغ افتخار او و خانواده و الگو برای یکایک ماست.

آری در تیرگی و ظلمت شبی سرد از شبهای پاییزی در سال 1338 سیدی از ذریه رسول الله چشم به جهان گشود. سیدی که می رفت در آینده ای نه چندان دور، پرچم عدل الهی را به پیروی از اجداد مطهرش بر دوش کشد و اسلام ناب محمدی را سربازی صدیق باشد. ولادت سید مصطفی قلب و چشم خانواده را روشن ساخت و این مصطفی بود که در اولین لحظه ورود به دنیا در آن لیله مبارک برگزیده گشت و نام بامسمای مصطفی را به خویش گرفت.

وی دوران طفولیت خود را تحت تربیت پدرش که فردی متدین و پارسا بود پشت سر گذارد. وی در گذر از روزگار کودکی، همپای پدر در مجالس و محافل مذهبی، شرکت می نمود اگرچه سنش کم بود ولی از استعدادهای قابل تحسین برخوردار بود چنانکه در سن 7 سالگی یکی از قاریان خوب قرآن بود.

سید مصطفی دوران تحصیل خود را با بهترین نمرات پشت سر نهاد،همیشه به عنوان شاگردی ممتاز و نمونه در درس،اخلاق و انضباط به شمار می آمد. او در کنار تحصیل به ورزش نیز می پرداخت. لذا در دو رشته کشتی و ورزش باستانی از ورزشکاران نمونه بود.

با اتمام تحصیلات متوسطه خود در سال 56 که با آغاز مبارزات مردم ایران مقارن بود به خدمت سربازی فرا خوانده شد 6 ماه نخست این دوره را در سراب اردبیل سپری نمود. وی نقش مهمی در بیداری سربازان همدوره خود داشت. مدتی بعد به علت داشتن معدل بالا به عنوان سپاهی دانش به روستای قاسم آباد الیگودرز اعزام شد. در آنجا با پاره کردن عکس شاه ملعون مبارزه خود را با رژیم علنی ساخت. در پی این اقدام خبر به ژاندارمری محل (پاسگاه) و به دنبال آن توسط ساواک دستگیر شد به طبس تبعید شد ولی با زیرکی و هشیاری اقدام به فرار نمود. در بحبوحه انقلاب نقش مهمی را ایفا نمود. با پیروزی انقلاب شهربانی به دست مردم افتاد و سید مصطفی در این ارگان ثبت نام و اقدام به سرکوب طاغوتیان نمود. سید مصطفی با همیاری دوستانش اقدام به تشکیل ستاد حزب الله الیگودرز نمود و به مبارزه با منافقین پرداختند. با شروع درگیریهای اشرار در کردستان سید مصطفی به همراه برادر شهیدش به سرکوب اشرار پرداختند. وی پس ازاتمام درگیریها برای ادامه تحصیل به الیگودرز بازگشت و برای اخذ فوق دیپلم به مرکز تربیت معلم علامه طباطبایی خرم آباد عزیمت نمود. پس از اتمام تحصیلات به عنوان دبیر بینش دینی به جبهه رفت در آنجا فرماندهی دسته،گردان،گروهان طرح و عملیات قرارگاه در لشگرهای مختلف سپاه به نبرد با دشمن پرداخت.

سید مصطفی در اول فروردین 65 با دختری متدین و مومنه از اهالی کوهدشت پیمان عقد و ازدواج بست. درست پنجم فروردین بود که بار سفر به جبهه را بربست. سید مصطفی خلاقیت عجیبی در امور نظامی داشت و بارها به او پست های مهم نظامی پیشنهاد کردند ولی او رد کرد. او معتقد بود که در لباس بسیجی در کنار سربازان گمنام مبارزه کردن افتخاری دیگر است. پس از مدتی سید مصطفی همراه سید جواد اقدام به تشکیل گردان ویژه شهدای حزب الله نمودند. این گردان توانست در عملیات والفجر 9 در محور سلیمانیه عراق و نیز کربلای 2 در محور حاج عمران حماسه ها بیافریند.

نحوه شهادت سید مصطفی از زبان برادرش

یکی از برادران بی سیم چی از من پرسید سید مصطفی پیش شما نیامد؟ گفتم نه، چون در سمت چپ گردان بوده است. بی سیم چی گفت قرار بود بیایند بروند جلو. بعد من حرکت کردم و جلو رفتم ولی هرچه گشتم سید مصطفی را پیدا نکردم. وقتی برمی گشتم برادرم زیر آتش دشمن به حالت سجده و با زبان روزه سر بر زمین نهاده و شهید شده بود او را بغل کردم و به عقب آوردم و تحویل برادران امدادگر دادم و برگشتم، بدین سان سید مصطفی شربت شیرین شهادت نوشید.

نوید شاهد لرستان

قسمتی از وصیت‌نامه شهید مصطفی میرشاکی

گفتم فرمانبر و تسلیم ولایت باشم که در غیر اینصورت بزرگترین گناهم این است. عقب ماندن و جلوتر از امام حرکت کردن هلاکت و نابودی را به دنبال خواهد داشت. به خودم گفتم اصلا برای چه خلق شده ای؟ هدف از خلقت تو چه بود؟ از چه خلق شده ای؟ تا به حال چه کرده ای؟ و بعدا چه خواهی کرد؟ و آخر الامر به کجا خواهی رفت؟ مگر نه این است که انسان برای تکامل و به کمال رسیدن خلق شده است؟ چرا نتوانستم به این کمال برسم؟ انسان بودم و خطاکار.

... از عموم ملت مسلمان تقاضا دارم که غیر از خط امام که همان خط خدا و اسلام و قرآن، پیغمبر و ائمه معصومین(ع) است دنباله روی از دیگران نکنند و هوشیارانه و گوش بفرمان امام عزیز مواظب توطئه خوارج و نهروانی‌ها باشند که دشمنی برای اسلام هستند.

خبرگزاری دفاع مقدس

خاطره ی جانباز حاج بهزاد باقری از سردار شهید سید مصطفی میرشاکی

شادی رو پاک این شهدای عزیز صلوات

خاطرات رزمنده بهمن امرایی از شهید تیمور معظمی گودرزی

  • ۱۶:۰۹

شهید تیمور معظمی گودرزی -حاج عمران

این یادداشت ها را رزمنده عزیز برادر بهمن امرایی از کوهدشت لرستان در نظرات وبلاگ نوشته اند.

جمعه 8 مهر1390 ساعت: 11:49

یادداشت ۱ توسط:بهمن امرایی

تاریخ شهادت این مرد خدا (شهید تیمور معظمی گودرزی) در تاریخ شب دوم خرداد شصت و پنج در منطقه عملیاتی حاج عمران به عنوان آرپی جی زن و با سمت بسیجی داوطلب بوده است . اگر اطلاعات دیگری از این بزرگوار خواستید به شما خواهم داد . عکس های زیادی از ایشان در منطقه عملیاتی دارم. روزانه برای او و به نیابت از ایشان قرآن می خوانم اگر خدا قبول کند. خوشا به سعادتش که مرگ سرخ را انتخاب کرد. راه او راه سرخ حسین است و ما بدبخت ها مانده ایم با کوله باری از گناه. خدا رحم کند. خدا توفیق بدهد از خون او و همه شهدا دفاع کنیم و مدیون خون شهدا و امام شهدا و خانواده آنان نشویم .

خدا شاهد است هرگز او را فراموش نکرده و نمی کنم. گاهی عکس هایم را با او می بینم و حسرت و غبطه می‌خورم. خداوند به پدر و مادرش صبر عنایت فرماید و روح خودش را با شهدای کربلا قرین و محشور فرماید. آمین . تیمور جان به خدا خیلی دلتنگ تو هستم . فکر نکن تو را در دعاها و یا خاطره ها فراموش می کنم. کاش من با تو شهید می شدم. تو بردی و ما باختیم. والسلام علی عباد الله الصالحین. رحمت خدا بر تو باد.

جمعه 8 مهر1390 ساعت: 11:51 یادداشت ۲ توسط:بهمن امرایی

نام :شهید تیمور معظمی گودرزی -تیپ ۵۷ حضرت ابولفضل (ع)- گردان شهدا-گروهان حمزه سیدالشهداء- تاریخ شهادت ۶۵/۳/۲- شغل :دانشجوی تربیت معلم شهید مطهری بروجرد- محل شهادت :حاج عمران- نام عملیات : حاج عمران- بسیجی داوطلب- سمت در زمان شهادت : آرپی جی زن.

سخنی با شهید تیمور معظمی گودرزی : راستی یادت هست وقتی من همراه شهید جواد میر شاکی و ۱۲ نفر دیگر یک روز دیرتر از تو به پیرانشهر رسیدم، غروب آفتاب بود، و تو با عجله کوله پشتی مرا کمکم بستی، وصیت نامه مرا با هم در کمترین زمان تکمیل کردیم و چه سفارشها که به همدیگر نکردیم. یادت هست صدای توپ و تانک از پشت کوه ها به گوش میرسید و تو به من گفتی میخواهیم همانجا عملیات برویم. راه افتادیم و نیمه شب به نزدیک بعثی ها و کفار رسیدیم. یادت هست چه مهتاب عجیبی بود همه جا روشن و رفت و آمد عراقیها را می‌دیدیم و در کمین جهت رسیدن فرمان حمله و شکستن خط عراقی ها بودیم .اما آتش بسیار سنگین در دل تاریکی های شب ما را جدا کرد . آنگاه من خبر شما را صبح از دیگران گرفتم. چه نبرد سنگینی بود. شهید دانیالی بروجردی- شهید جدیدالاسلامی- شهید شکوهی - شهید میر بهرسی- شهید پیریایی- شهید حاجیوند- و شهید مصطفی میرشاکی- شهید ولیان- شهید لونی (راستی این ها با تو شهید شدند و نزد تو هستند.) اما باورت میشد بعد از این همه سفارش ها تو شهید شوی و من بمانم . تو آسمانی شوی و من زمینی بمانم. تو بهشتی شوی و من سرنوشت نامعلوم پیدا کنم. ترا به خدا مرا دعا کن .زیرا دعای تو مستجاب است و دعای من نامعلوم. توعاقبت به خیر شدی ولی من نامعلوم. پس بر تو رواست ما را فراموش نکنی. خوشا به حالت.

منبع: وبلاگ امامزاده پیرنو

-------------

رزمندگان لرستان و اعزام به عملیات حاج عمران در سال ۱۳۶۵

خاطره دیگری از رزمنده دلاور بهمن امرایی در سایت انفطار لرستان: 

۱ ۲ ۳ . . . ۴ ۵ ۶ ۷
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan