یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

شهیدی که پس از 35 سال به آغوش خانواده بازگشت

  • ۰۹:۵۰

https://navideshahed.com/files/fa/news/1397/6/25/289552_138.jpg

پیکر مطهر شهید علی طنوریان، روز جمعه 23 شهریورماه در محله باغ فیض تهران تشییع و در گلزار شهدای امامزاده حمیده‌خاتون به خاک سپرده شد. شهید علی طنوریان، متولد 1342، اعزامی از تهران بود. این شهید بزرگوار در سال 1362 به جهبه نبرد حق علیه باطل اعزام و در عملیات والفجر یک در سال 62 و در منطقه عملیاتی فکه به شهادت رسید. طی عملیات تفحص اخیر پیکر مطهر این شهید شناسایی و به میهن اسلامی بازگشت.

نوید شاهد - همراه با تصاویر مراسم-  ۲۵ شهریور ۱۳۹۷

شهید سیدمصطفی میرشاکی ، الیگودرز (سید مرتضی)

  • ۱۷:۳۶

شهید سید مصطفی میرشاکی -الیگودرز

زندگینامه شهید سیدمرتضی( مصطفی) میرشاکی

زندگی کوتاه یا بلند شهدا سراسر الگو و افتخار است. الگو برای تمامی ما که زندگی آنها را مطالعه می کنیم. چرا که آنها با دادن جان خود زندگی دوباره و بدون بند و زنجیر به همه ما هدیه کردند. زندگی سید مصطفی نیز از جمله زندگی هایی است که باغ افتخار او و خانواده و الگو برای یکایک ماست.

آری در تیرگی و ظلمت شبی سرد از شبهای پاییزی در سال 1338 سیدی از ذریه رسول الله چشم به جهان گشود. سیدی که می رفت در آینده ای نه چندان دور، پرچم عدل الهی را به پیروی از اجداد مطهرش بر دوش کشد و اسلام ناب محمدی را سربازی صدیق باشد. ولادت سید مصطفی قلب و چشم خانواده را روشن ساخت و این مصطفی بود که در اولین لحظه ورود به دنیا در آن لیله مبارک برگزیده گشت و نام بامسمای مصطفی را به خویش گرفت.

وی دوران طفولیت خود را تحت تربیت پدرش که فردی متدین و پارسا بود پشت سر گذارد. وی در گذر از روزگار کودکی، همپای پدر در مجالس و محافل مذهبی، شرکت می نمود اگرچه سنش کم بود ولی از استعدادهای قابل تحسین برخوردار بود چنانکه در سن 7 سالگی یکی از قاریان خوب قرآن بود.

سید مصطفی دوران تحصیل خود را با بهترین نمرات پشت سر نهاد،همیشه به عنوان شاگردی ممتاز و نمونه در درس،اخلاق و انضباط به شمار می آمد. او در کنار تحصیل به ورزش نیز می پرداخت. لذا در دو رشته کشتی و ورزش باستانی از ورزشکاران نمونه بود.

با اتمام تحصیلات متوسطه خود در سال 56 که با آغاز مبارزات مردم ایران مقارن بود به خدمت سربازی فرا خوانده شد 6 ماه نخست این دوره را در سراب اردبیل سپری نمود. وی نقش مهمی در بیداری سربازان همدوره خود داشت. مدتی بعد به علت داشتن معدل بالا به عنوان سپاهی دانش به روستای قاسم آباد الیگودرز اعزام شد. در آنجا با پاره کردن عکس شاه ملعون مبارزه خود را با رژیم علنی ساخت. در پی این اقدام خبر به ژاندارمری محل (پاسگاه) و به دنبال آن توسط ساواک دستگیر شد به طبس تبعید شد ولی با زیرکی و هشیاری اقدام به فرار نمود. در بحبوحه انقلاب نقش مهمی را ایفا نمود. با پیروزی انقلاب شهربانی به دست مردم افتاد و سید مصطفی در این ارگان ثبت نام و اقدام به سرکوب طاغوتیان نمود. سید مصطفی با همیاری دوستانش اقدام به تشکیل ستاد حزب الله الیگودرز نمود و به مبارزه با منافقین پرداختند. با شروع درگیریهای اشرار در کردستان سید مصطفی به همراه برادر شهیدش به سرکوب اشرار پرداختند. وی پس ازاتمام درگیریها برای ادامه تحصیل به الیگودرز بازگشت و برای اخذ فوق دیپلم به مرکز تربیت معلم علامه طباطبایی خرم آباد عزیمت نمود. پس از اتمام تحصیلات به عنوان دبیر بینش دینی به جبهه رفت در آنجا فرماندهی دسته،گردان،گروهان طرح و عملیات قرارگاه در لشگرهای مختلف سپاه به نبرد با دشمن پرداخت.

سید مصطفی در اول فروردین 65 با دختری متدین و مومنه از اهالی کوهدشت پیمان عقد و ازدواج بست. درست پنجم فروردین بود که بار سفر به جبهه را بربست. سید مصطفی خلاقیت عجیبی در امور نظامی داشت و بارها به او پست های مهم نظامی پیشنهاد کردند ولی او رد کرد. او معتقد بود که در لباس بسیجی در کنار سربازان گمنام مبارزه کردن افتخاری دیگر است. پس از مدتی سید مصطفی همراه سید جواد اقدام به تشکیل گردان ویژه شهدای حزب الله نمودند. این گردان توانست در عملیات والفجر 9 در محور سلیمانیه عراق و نیز کربلای 2 در محور حاج عمران حماسه ها بیافریند.

نحوه شهادت سید مصطفی از زبان برادرش

یکی از برادران بی سیم چی از من پرسید سید مصطفی پیش شما نیامد؟ گفتم نه، چون در سمت چپ گردان بوده است. بی سیم چی گفت قرار بود بیایند بروند جلو. بعد من حرکت کردم و جلو رفتم ولی هرچه گشتم سید مصطفی را پیدا نکردم. وقتی برمی گشتم برادرم زیر آتش دشمن به حالت سجده و با زبان روزه سر بر زمین نهاده و شهید شده بود او را بغل کردم و به عقب آوردم و تحویل برادران امدادگر دادم و برگشتم، بدین سان سید مصطفی شربت شیرین شهادت نوشید.

نوید شاهد لرستان

قسمتی از وصیت‌نامه شهید مصطفی میرشاکی

گفتم فرمانبر و تسلیم ولایت باشم که در غیر اینصورت بزرگترین گناهم این است. عقب ماندن و جلوتر از امام حرکت کردن هلاکت و نابودی را به دنبال خواهد داشت. به خودم گفتم اصلا برای چه خلق شده ای؟ هدف از خلقت تو چه بود؟ از چه خلق شده ای؟ تا به حال چه کرده ای؟ و بعدا چه خواهی کرد؟ و آخر الامر به کجا خواهی رفت؟ مگر نه این است که انسان برای تکامل و به کمال رسیدن خلق شده است؟ چرا نتوانستم به این کمال برسم؟ انسان بودم و خطاکار.

... از عموم ملت مسلمان تقاضا دارم که غیر از خط امام که همان خط خدا و اسلام و قرآن، پیغمبر و ائمه معصومین(ع) است دنباله روی از دیگران نکنند و هوشیارانه و گوش بفرمان امام عزیز مواظب توطئه خوارج و نهروانی‌ها باشند که دشمنی برای اسلام هستند.

خبرگزاری دفاع مقدس

خاطره ی جانباز حاج بهزاد باقری از سردار شهید سید مصطفی میرشاکی

شادی رو پاک این شهدای عزیز صلوات

خاطرات رزمنده بهمن امرایی از شهید تیمور معظمی گودرزی

  • ۱۶:۰۹

شهید تیمور معظمی گودرزی -حاج عمران

این یادداشت ها را رزمنده عزیز برادر بهمن امرایی از کوهدشت لرستان در نظرات وبلاگ نوشته اند.

جمعه 8 مهر1390 ساعت: 11:49

یادداشت ۱ توسط:بهمن امرایی

تاریخ شهادت این مرد خدا (شهید تیمور معظمی گودرزی) در تاریخ شب دوم خرداد شصت و پنج در منطقه عملیاتی حاج عمران به عنوان آرپی جی زن و با سمت بسیجی داوطلب بوده است . اگر اطلاعات دیگری از این بزرگوار خواستید به شما خواهم داد . عکس های زیادی از ایشان در منطقه عملیاتی دارم. روزانه برای او و به نیابت از ایشان قرآن می خوانم اگر خدا قبول کند. خوشا به سعادتش که مرگ سرخ را انتخاب کرد. راه او راه سرخ حسین است و ما بدبخت ها مانده ایم با کوله باری از گناه. خدا رحم کند. خدا توفیق بدهد از خون او و همه شهدا دفاع کنیم و مدیون خون شهدا و امام شهدا و خانواده آنان نشویم .

خدا شاهد است هرگز او را فراموش نکرده و نمی کنم. گاهی عکس هایم را با او می بینم و حسرت و غبطه می‌خورم. خداوند به پدر و مادرش صبر عنایت فرماید و روح خودش را با شهدای کربلا قرین و محشور فرماید. آمین . تیمور جان به خدا خیلی دلتنگ تو هستم . فکر نکن تو را در دعاها و یا خاطره ها فراموش می کنم. کاش من با تو شهید می شدم. تو بردی و ما باختیم. والسلام علی عباد الله الصالحین. رحمت خدا بر تو باد.

جمعه 8 مهر1390 ساعت: 11:51 یادداشت ۲ توسط:بهمن امرایی

نام :شهید تیمور معظمی گودرزی -تیپ ۵۷ حضرت ابولفضل (ع)- گردان شهدا-گروهان حمزه سیدالشهداء- تاریخ شهادت ۶۵/۳/۲- شغل :دانشجوی تربیت معلم شهید مطهری بروجرد- محل شهادت :حاج عمران- نام عملیات : حاج عمران- بسیجی داوطلب- سمت در زمان شهادت : آرپی جی زن.

سخنی با شهید تیمور معظمی گودرزی : راستی یادت هست وقتی من همراه شهید جواد میر شاکی و ۱۲ نفر دیگر یک روز دیرتر از تو به پیرانشهر رسیدم، غروب آفتاب بود، و تو با عجله کوله پشتی مرا کمکم بستی، وصیت نامه مرا با هم در کمترین زمان تکمیل کردیم و چه سفارشها که به همدیگر نکردیم. یادت هست صدای توپ و تانک از پشت کوه ها به گوش میرسید و تو به من گفتی میخواهیم همانجا عملیات برویم. راه افتادیم و نیمه شب به نزدیک بعثی ها و کفار رسیدیم. یادت هست چه مهتاب عجیبی بود همه جا روشن و رفت و آمد عراقیها را می‌دیدیم و در کمین جهت رسیدن فرمان حمله و شکستن خط عراقی ها بودیم .اما آتش بسیار سنگین در دل تاریکی های شب ما را جدا کرد . آنگاه من خبر شما را صبح از دیگران گرفتم. چه نبرد سنگینی بود. شهید دانیالی بروجردی- شهید جدیدالاسلامی- شهید شکوهی - شهید میر بهرسی- شهید پیریایی- شهید حاجیوند- و شهید مصطفی میرشاکی- شهید ولیان- شهید لونی (راستی این ها با تو شهید شدند و نزد تو هستند.) اما باورت میشد بعد از این همه سفارش ها تو شهید شوی و من بمانم . تو آسمانی شوی و من زمینی بمانم. تو بهشتی شوی و من سرنوشت نامعلوم پیدا کنم. ترا به خدا مرا دعا کن .زیرا دعای تو مستجاب است و دعای من نامعلوم. توعاقبت به خیر شدی ولی من نامعلوم. پس بر تو رواست ما را فراموش نکنی. خوشا به حالت.

منبع: وبلاگ امامزاده پیرنو

-------------

رزمندگان لرستان و اعزام به عملیات حاج عمران در سال ۱۳۶۵

خاطره دیگری از رزمنده دلاور بهمن امرایی در سایت انفطار لرستان: 

شهیدی که نائب قهرمان دومیدانی کشوری بود

  • ۱۰:۰۴

طلبه شهید علی عباس حسین پور

ولادت: 1345/05/03 خرم آباد

شهادت: 1364/11/23 فاو عملیات والفجر 8

مزار : خرم آباد - گلزار شهدا

علی عباس در ورزش مستعد بود و خوش می درخشید. در رشته دومیدانی جوانان نائب قهرمان کشوری بود.

می گفت: من هم از نظر روحی باید پرورش پیدا کنم و هم از نظر جسمی تا انشاءالله بتوانم روی آن عقاید و نظریاتی که دارم به نتیجه برسم.

در زمان عملیات به جبهه اعزام می شد. وقتی بر می گشت نرمش و تمرین را فراموش نمی کرد. اتفاقا دو بار آن هم از ناحیه  پاهایش مجروح شد. اما با وجود مجروحیت، در تمرین های مسابقه دو با مانع شرکت می کرد. به شوخی بهش می گفتم: «اون پاهات که باهاش مانع ها رو رد می کردی چیکارشون کردی؟ تو دیگه باید تو مسابقات معلولان شرکت کنی».

اگر شبی را در پایگاه بسیج می گذراند، صبح اولین کسی بود که برای نماز بلند می شد و بعد از نماز صبح ورزش می کرد و دیگران را هم به ورزش تشویق می کرد. می گفت: کمتر استراحت کنید و کمتر بخوابید و بیشتر به امورات معنوی بپردازید.

در اردوها و مسابقات وقتی که اذان می شد، مقید به نماز اول وقت بود. می گفت: اگر برای نماز به مسجد نمی توانیم برویم؛همین جا توی استادیوم نماز می خوانیم.

کتاب دلم تنگه براتون ؛ زندگی نامه و خاطرات شهید علی عباس حسین پور؛ 

نویسنده و ناشر: گروه فرهنگی و انتشارات شهید ابراهیم هادی. نوبت چاپ: دوم-۱۳۹۷٫ صفحه ۵۰-۵۳ و۵۹٫

زندگینامه شهید علی عباس حسین پور

روایت ترجیح دفاع از وطن به دفاع از پایان نامه! /کلیپ تصویری

  • ۱۴:۰۲

 زندگینامه شهید دکتر علیرضا ولیان ، شهدای الیگودرز

شهید سید علیرضا شفیعی نجفی ، شهدای خرم آباد

  • ۲۳:۱۳

شهید سید علیرضا شفیعی نجفی

شهید سید علیرضا شفیعی نجفی

فرزند  :  سید فضل الله

تاریخ ولادت : ۱۳۴۵/۱۲/۵

محل ولادت : خرم آباد 

تاریخ شهادت  :  ۱۳۶۶/۱۰/۱۹

محل شهادت: استان سلیمانیه عراق، ارتفاعات اطراف شهر ماووت

مزار :  گلزار شهدای شهرستان خرم آباد

پنجم اسفند ۱۳۴۵، در شهرستان خرم آباد به دنیا آمد. پدرش سید فاضل، کارگر بود و مادرش فانوس نام داشت. دانشجوی سال دوم کاردانی در رشته تربیت معلم بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. نوزدهم دی۱۳۶۶، بر روی ارتفاع قمیش اطراف شهر ماووت عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره به کتف، صورت و زانو به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای خرم آباد واقع است.

زندگینامه شهید فرهاد مروتی (محمد) ، شهدای دانشجو تهران

  • ۲۳:۰۹

شهید محمد مروتی (فرهاد) ،شهدای تهران

شهید فرهاد مروتی  (نام مورد علاقه : محمد ) 
نام پدر: عزت اله
تاریخ تولد: ۱۳۴۵/۰۵/۱۸ شمسی
محل تولد: لرستان - دورود  (ساکن تهران) 
تاریخ شهادت : ۱۳۶۶/۰۱/۱۹ شمسی
محل شهادت : شلمچه
دلیل شهادت : حوادث ناشی از درگیری با دشمن بعثی 
گلزار شهدا: بهشت زهرای تهران قطعه: ۲۹ ردیف: ۱۰۵ شماره مزار: ۳

"زندگینامه دانشجوی شهید  فرهاد مروّتی"

« کسانی که ایمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا با مال و جان خود جهاد کردند، اینها در پیشگاه خداوند مقامی برتر و بزرگتر دارند و اینها به افتخار بزرگی نائل شده اند.»

                                                       «سوره توبه آیه ۲۰» 

در یکی از روزهای گرم تابستان سال ۱۳۴۵ در شهرستان دورود دیده به جهان گشود و در دامان خانواده ای زحمتکش پرورش یافت، تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در همان جا با موفقیت پشت سر نهاد و همزمان با اتمام دوره ی ابتدایی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران تحت رهبری امام خمینی (ره) پیروز شد .

 او با پشت سر گذاشتن مقطع راهنمایی همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد و بقیه ی تحصیلاتش را در تهران ادامه داد و با موفقیت، دوره ی متوسطه را در دبیرستان استقلال به پایان رساند و برای ادامه تحصیل در کنکور شرکت و در دانشگاه رازی سنندج (شاید کرمانشاه) قبول شد .

شهید حیدر معظمی گودرزی - کرج البرز

  • ۱۱:۴۲
شهید حیدر معظمی گودرزی

شهید حیدر معظمی گودرزی

نام پدر : علی حسین

دانشگاه : تربیت معلم تهران

مقطع تحصیلی : کاردانی

رشته تحصیلی : تربیت معلم

مکان تولد : روستای قائد طاهر-بروجرد

تاریخ تولد : 1335/05/29

تاریخ شهادت : 1361/05/07

مکان شهادت : پاسگاه زید

عملیات : مقابله با تک دشمن

شهید حیدر معظمی گودرزی در سال 1335 در روستای قائد طاهر دیده به جهان گشود پدرش به عنوان کارگر در شرکت نفت آبادان کار می کرد و به علت گرما و نبود امکانات مناسب در آبادان مجبور می شدند خانواده را در ایام تابستان به مناطق خنک تر بفرستند و تولد حیدر نیز مصادف با چنین ایامی بود. او کودکی خوش سیما و بسیار مهربان بود. دوران ابتدایی مدت 2 سال در آبادان و بعد به علت بازنشستگی پدرش به شهرستان کرج عزیمت نمودند و ادامه تحصیل ابتدایی را در مدرسه ذوب آهن و دبیرستان را در دهخدا گذرانید.

شعر جهانسوزی از شهید تیمور معظمی گودرزی

  • ۲۱:۱۳

شهید بسیجی تیمور معظمی گودرزی

شعری از شهید تیمور معظمی گودرزی


برو مادر خداحافظ که دیگر روی ماهت را نخواهم دید
دگر از گرمی آغوش پر مهرت نصیبی بر نمی گیرم
مرا دیگر نمی بوسی
دگر لبهای گرمابخش دلجویت برای من نمی خندد
برایم دیگر این دنیا به آخر می رسد مادر
دگر آن دست گرمت را بر روی گونه هایم حس نخواهم کرد
دیگر سهمی ندارم از نوازش های تو مادر
خوش آن روزی که در دامان پر مهرت مرا می پرورانیدی
و حالا من آن طفلم
به محبوبم بگو مادر من دلخسته را دیگر نمی بیند
امیدش را ببر مادر بگو فرزند من مرده است دیگر برنمی گردد
صدای ناله های زخمی ها
خروش و غرش بی وقفه ی خمپاره ها در جبهه می پیچد
مسلسلها ز بی رحمی بروی رزمنده ها ، خمپاره ها و سرب می بارند
به گوشم آه درد آلود مجروحان ندایی تازه می گردد
تفنگم را به دوشم می کشم تا ناجوانمردان دشمن را از پا بیندازم
و اما لحظه ای از سوزش درد سینه ام بر پا نمی مانم
سپس بر خاک گرم جبهه می غلتم
ولی مادر برو با سربلندی زندگانی کن
که فرزند تو اینک در ره میهن شهادت را پذیرا شد
شکوه این شهادت را علف هایی که با خونم به رنگ لاله می روید به همراه نسیمی بازگو می کند مادر
شب تاریک و غمگین است من بنشسته ام اینجا
دور از بسترم مادر

به یاد گرمی آغوش پر مهرت
تفنگم را به آغوشم فشردم من
ولی ناگه صدای غرش توپی به افکار من بیچاره می خندد
به گوشم ناله ی زنجیرهای تانکی می رسد از دور
به دنبالش هزاران بمب آتش زا می ریزد از دور
خداحافظ مادر جان ...

پ.ن: این شعر جانسوز در ساعت های آخر عمر شهید در اول خرداد 1365 در منطقه جنگی حاج عمران نوشته شده

وصیت نامه شهید تیمور معظمی گودرزی

کوچک‏ترین سرباز امام زمان (عج)، شهید احمدرضا احدی

  • ۰۱:۵۲

شهید احمدرضا احدی به تاریخ آبان سال 1345 در اهواز متولد شد . همزمان با آغاز جنگ تحمیلی ، به عنوان مهاجر جنگی همراه خانواده به ملایر بازگشت و در رشته ی علوم تجربی در دبیرستان دکتر شریعتی به ادامه ی تحصیل پرداخت ، تا آن که در سال 63 موفق به کسب دیپلم گردید. در سال 64 در کنکور سراسری تجربی رتبه اول را کسب کرده و در رشته ی پزشکی در دانشگاه شهید بهشتی تهران پذیرفته شد و در آن جا به ادامه ی تحصیل پرداخت .

وی نخستین بار در سال 61 به جبهه رفت و در عملیات رمضان شرکت کرد و در همین عملیات مجروح شد . احمد رضا احدی سرانجام در شب دوازدهم بهمن ماه سال 65 به شهادت رسید و در آرامگاه عاشورای ملایر به خاک سپرده شد.

متن وصیتنامه بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

فقط نگذارید حرف امام (ره) به زمین بماند.

 همین!

برایم از همگی حلالیت بخواهید.

و السلام

کوچک‏ترین سرباز امام زمان (عج)، احمدرضا احدی

در ادامه چند یادداشت تأمل برانگیز از شهید:

شهید سهراب مصطفایی از شهدای دوران انقلاب در خرم آباد

  • ۱۳:۲۴

شهید سهراب مصطفایی - اشترینان

شهید «سهراب مصطفایی» اولین شهید لرستان از دیار اشترینان بروجرد بود که در دوران مبارزات انقلابی، با شهادت خود آخرین درس را به دانش آموزانش آموخت.
 
 به گزارش خبرنگار دفاع پرس از خرم آباد، شهید «سهراب مصطفایی» یکم فروردین 1331 در یکی از محله های اشترینان از توابع  شهرستان بروجرد به دنیا آمد. سهراب تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش سپری کرد و مقطع دبیرستان را در بروجرد گذراند.

او در کنار تحصیل، در جلسات و مراسم مذهبی حضور فعالی داشت. رفت و آمدش به مساجد باعث شد بیش از بیش با نهضت اسلامی امام خمینی (ره) آشنا شود.

شهید تیمور معظمی‌گودرزی از شهدای اشترینان بروجرد

  • ۰۳:۰۸

شهید تیمور معظمی گودرزی

شهید تیمور معظمی‌گودرزی، پانزدهم فروردین 1340، در روستای ملمیجان از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد. دانشجوی رشته تربیت معلم بود. ازدواج کرد. تنها پسر خانواده بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دوم خرداد 1365، در حاج‌عمران عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، به شهادت رسید. پیکرش 8 سال در منطقه باقی ماند و سال 1373، پس از تفحص ، در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.

خاطره پدر شهید تیمور معظمی گودرزی
راوی : پدر شهید
*شهید در دوران سربازی نگهبان کمپ عراقی ها بود و تلاش می کرد به جبهه برود من گفتم: تیمور عزیز، تو تنها پسرم هستی به جبهه نرو گفت: پدر الان صحرای کربلا است همه باید به جبهه برویم.

وصیت نامه شهید تیمور معظمی گودرزی

۱ ۲ ۳ . . . ۴ ۵ ۶
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan