یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

شهید حجت الله لونی ، شهدای حاج عمران ، الیگودرز

  • ۲۱:۲۵

شهید حجت الله لونی - الیگودرز

شهید حجت الله لونی

فرزند : عبدالله

تاریخ ولادت : ۱۳۳۶/۰۱/۰۱

محل ولادت : الیگودرز

تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۰۳/۰۲

محل شهادت : حاج عمران

مزار : گلزار شهدای شهرستان الیگودرز

یکم فروردین ۱۳۳۶، در شهرستان الیگودرز چشم به جهان گشود. پدرش عبدالله، کاسب بود. وی چهره متین و دوست داشتنی داشت و با آوردن روزی پاک و طیبی برای اهل خانواده چنان تأثیر شگرفی در تربیت خانواده گذاشته بود که توفیق یافت بعنوان پدر شهید جایگاه خود را درعالم ملکوت باز نماید و اطرافیان همیشه به او افتخار نمایند. مادرش اقدس خانم خانه دار بود و نسبت به تربیت فرزندان خود چنان همّت می گماشت که از دامان پاک ایشان دلاوری چون شهید حجت الله پا به عرصه وجود گذاشت. سال ۱۳۶۴ ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد.

گر چه از نظر تحصیلات کلاسیک مدارج عالیه نداشت و تا پایان دوره کارشناسی بیشتر ادامه نداد و به شغل انبیایی دبیری مشغول بود، اما تکلیف الهی وی را برآن داشت به فرمان امام خمینی قدس سرو شریف بعنوان بسیجی مخلص در کنار همسنگران مجاهد الهی در سپاه اسلام قرار گیرد و از نظر معارف علوم اسلامی به عالیترین مرتبه درجه معرفت الهی برسد ، به طوریکه ره صد ساله را یک شبه طی ، و در عالم ملکوت سیر بنماید. زندگی عارفانه این شهید عظمی در دوم خرداد ۱۳۶۵، در حاج‌عمران عراق بر اثر اصابت ترکش به سینه پایان یافته و به خیل همسنگران شهیدش پیوست و تا ابد برای همیشه جاودانه گردید .مزار وی در گلزار شهدای شهرستان الیگودرز واقع است.

شهید حجت الله لونی در خاطرات کاوه گودرزی:

به قرارگاه تیپ آمدم مسئول مخابرات تیپ را دیدم او را می شناختم او برادر سلوکی بود از من پرسید چرا از خط برگشته ام برایش توضیح دادم او از من خواست به خط برگردم خسته بودم و توان برگشت به خط را نداشتم از طرفی کسی حاضر نبود مراهمراهی کند همه بچه ها ی گروهان وگردان خسته بودند و به دلیل بیدار ماندن در شب عملیات وتلفاتسنگینی که داشتیم همه روحیه ها گرفته شده بود مسئول مخابرات با دیدن سایر بچه ها و اطلاع از حال و روزمان چیزی نگفت واز من خواست بی سیم را به او تحویل بدهم تا با سایر گروهانهای گردان تماس بگیرد .

تقریباً حدود ساعت 10یا 11 صبح بود بی‌سیم را به او تحویل دادم و تنهای تنها با اسلحه کلانشینکفی که به غنیمت گرفته بودم پای پیاده به راه افتادم تا به مقر گردان در پیرانشهر برگردم هنوز چند صد متری از خط نیروهای ارتشی فاصله نگرفته بودم که درست در منطقه‌ای که شب گذشته بر اثر اصابت وانفجار گلوله درگودال سمت چپ جاده افتاده بودم جنازه چندین شهید نظرم را به خود جلب کرد اکثر بچه‌های گردان ما بادگیر آبی به تن داشتند . با دیدن بادگیر های آبی به تن این چند شهید کمی یکه خوردم و مطمئن بودم از بچه‌های گردان ما هستند کمی نزدیکتر رفتم و در سرو وضع این شهدا دقیق تر شدم به یکباره آسمان به سرم خراب شد چشمانم سیاهی رفت و پاهایم را یارای حرکت نبود . با هر سختی و مشقتی بود جلوتر رفتم پیکر مطهر و بی‌جان فرمانده گروهان جعفر طیار (ع) شهید حجت الله لونی در کنار سینه بریده شده تپه منتهی به جاده خاکی خط مقدم با بادگیرهای سوخته خونین و سوراخ سوراخ به چشم می‌خورد.

کمی آنطرف‌تر پیکر مطهر شهید محمد حسین قنادزاده کمک بی‌سیم چی خودم و با فاصله چندین متر پیکر مطهر شهید حشمت اله کردی مربی قرآن دوران کودکیم را دیدم پیکر مطهر او را در آغوش گرفتم در اطراف آنان نیز پیکر شهیدان فرج‌اله حاتمی و محمد حسین متقیان روی زمین مانده بود با صدائی بلند در کنار این عزیزان در حال گریه بودم که یک دستگاه لندکروز در کنارم توقف کرد . یکی دو رزمنده نیز که درعقب لندکروز بودند پیاده شدند و از من خواستند تا با همکاری آنان جنازه مطهر شهدا را در لندکروز بگذاریم من وضعیت روحی خوبی نداشتم اما در این شرایط ماندن اجساد مطهر شهدا نیز کار درستی نبود خلاصه هر طور که بود جنازه‌ها را برداشتیم و در لندکروز قرار دادیم . وقتی قصد داشتم آخرین جنازه را با همکاری یک دو نفر از بچه‌های رزمنده در داخل لندکروز قرار دهیم پای آویزان به پوست یکی از دوستان شهیدم از پیکر جدا شد با دیدن این صحنه بسیار بسیار ناراحت شدم گریه می کردم و گریه همچنان امانم نمی‌داد . بعد از بلند کردن پیکر مطهر شهدا از زمین من نیز در کنار شهدا در عقب لندکروز نشستم و از خط مقدم تا نزدیکی شهر گریه و زاری کردم در مسیر راه که برای لحظه ای لندکروز توقف می‌کرد رزمندگان در حال تردد از پشت جبهه به خط مقدم و بالعکس با دین این صحنه از من سوال می‌کردند برادرت شهید شده است ؟ من که زار زار گریه می‌کردم و توان پاسخگویی به آنان را نداشتم با سر اشاره می‌کردم بله و در دل و فکر این جمله را مرور می‌کردم چه بسیار دوستان و هم رزمانی که از برادر عزیزترند . به معراج شهدای منطقه عملیاتی حاج عمران رسیدیم راننده لندکروز با هماهنگی و همکاری رزمندگان ستاد معراج اجساد مطهر شهدا را از لندکروز یکی یکی پیاده می‌کردند من نیز گریه کنان با آنان وداع می‌کردم پس از جدائی از دوستان شهیدم به همراه راننده لندکروز تا نزدیکهای شهر پیرانشهر آمدم. نرسیده به شهر اسلحه کلاشینکفی را که به همراه داشتم از داخل ماشین برداشتم و پیاده شدم . 

ادامه و خاطرات کامل در وبلاگ : هم صف با ملائک

نوشته برادر رزمنده و‌ جانباز : کاوه گودرزی 

http://kavehgodarze.blogfa.com/post/49


شهید حجت الله لونی - الیگودرز

شهید حجت الله لونی

نام پدر : عبدالله

دانشگاه : شهید چمران اهواز

مقطع تحصیلی : کارشناسی

رشته تحصیلی : زیست شناسی

مکان تولد : الیگودرز (لرستان)

تاریخ تولد : 1336/01/01

تاریخ شهادت : 1365/03/02

سمت : فرمانده گروهان جعفر طیار

مکان شهادت : حاج عمران

عملیات : کربلای2

وصیت نامه شهید حجت الله لونی

«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یاثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ/ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ»

بسم الله الرحمن الرحیم

«الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُور» (سوره ملک آیه۲)

خداست آن که مرگ و حیات را خلق کرد تا شما را بیازماید که کدامتان در عمل نکوترید و اوست عزیز و مهربان.

حمد و سپاس خداوندی را سزاست که گویندگان از مدح و ثنای او عاجزند، حمد خدای را که صفتش را نهایتی نیست سپاس خداوندی را که هستی را آفریده و برای جزء جزء آن هدفی قائل گردید و از میان مخلوقات انسان هایی، معنی انسان، را برتر قرار داده و بر مستضعفین منت نهاد تا خلیفه و وارثین بر حق او بر زمین گردند، حمد و سپاس خالقی را که انسان ها را پس از خلقت به حال خود رها نکرد و برای نجاتشان از ضلالت و گمراهی، پیامبرانی فرستاد، ستایش خداوندی را که زندگی بخشد و می میراند، پس از مرگ زنده می کند تا هر کس آن چه را که در این زندگی مادی کاشته است درو کند. درود بر خاتم انبیا حضرت محمد(ص) که پیغمبر رحمت است و چراغ رهنمای امت در تاریکی های ضلالت و گمراهی، درود بر امیر مومنان علی(ع) که معنی عدالت، شجاعت، سخاوت، کرامت، بردباری و... را در عمل به انسان ها و آزادگان آموخت، درود بر حسین بن علی(ع) که چگونه زیستن و چگونه مردن را به ما آموخت درود بر ائمه اطهار و ادامه دهنده راه آن ها یعنی نائب امام خمینی بت شکن که، با گفتن نه، دست رد به سینه تمام استبدادگران و استعمارگران و استعمار کننده های انسان های مظلوم زده و می زند و می رود تا پس از ویران کردن کاخ های ظلم و ستم در سراسر جهان، پرچم جمهوری اسلامی را برفراز آن ها به اهتزاز در آورد و با درود و سلام بر یاران صدیق و بازوان پرتوان امام یعنی آیت الله منتظری، خامنه ای، مشکینی، رفسنجانی، طاهری و دیگر یاران و درود و سلام بر جان برکفان سپاه و ایثارگران بسیج و خواهران همیشه در صحنه که به حق؛ نقش عظیمی در انقلاب اسلامی و تداوم آن داشته و دارند که خداوند یارو یاور همه باد.

ای برادران و خواهران ، من کوچکتر از آن هستم که بخواهم به شما توصیه کنم ولی مطالبی را لازم می دانم یادآور شوم. این را می دانم که این دنیا سرای همیشگی نیست، به قول علی (ع) که می فرماید دنیا چون کاروانسرایی است چون شب فرا می رسد در آن سکنی می گزینید و چون سپیده می دمد آن جا را ترک می نمائید پس بدانید که این مرحله زندگی یک مرحله آزمایش و زودگذر بیش نیست و به منزله کوره آزمایشی است، تا چه کسی بتواند از این کوره سالم به در آید، پس زیاد به این دنیا دل مبندید. یاد آور می شوم آیه قرآنی را که می فرماید:

«وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنْکُمْ وَالصَّابِرِینَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَکُمْ» (سوره محمد آیه 3)

ما شما را می آزمائیم تا بدانیم مجاهدین از شما و صابرین را و اخبارتان را آشکار سازیم، و یا سوره عنکبوت آیات 2و3 هست که می فرماید « أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ / وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ»

آیا مردم پنداشتند همین که گویند ایمان آوردیم رها شوند و آزموده نشوند؟ و همانا کسانی را که قبل از ایشان بودند آزمودیم، تا خدا بداند آنانی را که راست گفتند و تا بداند دروغگویان را.

برادران و خواهران این را بدانید که اگر عشق به حیات از ایمان سرچشمه گیرد منشأ تمام معصیت ها و انحراف ها خواهد شد، در حالی که مؤمنان کسانی هستند که از این بردگی یعنی عشق به حیات مادی نجات پیدا کنند. همه ما می دانیم که آن چیزی که به زندگی معنا می دهد هدف است و آنچه که انسان را به هدف می رساند راه صحیح و جهت دار است. پس اگر می خواهیم در زندگی مان لغزشی و در نتیجه انحراف ایجاد نشود، از راهی برویم که روندگان آن کم است، از راهی نرویم که روندگان آن زیاد است، زیرا از اول خلقت تا به حال افراد کمی بودند که راه سریع و بدون انحراف را پیمودند و نشان دادند و آن راهی نیست جز راه انبیا، راه ائمه اطهار و ادامه آن یعنی راه امام امت، خمینی کبیر.

برادران جبهه ها را از یاد نبرید، چرا که جبهه بهترین جایی است که عیوب انسان را به او می فهماند و برای انسان روشن می کند که تا چه اندازه به خود وابسته و تا چه اندازه بنده دنیا است در حالی که در پشت جبهه این مسائل مشهود نیست پس بر همه آنانی است که توانایی رزمی را دارند پس از آمادگی رسمی حداقل یک بار هم که شده در جبهه ها حضور بیابند و حتما پس از پیروزی و برقراری جمهوری اسلامی در عراق در هر جبهه ای که ظلم و ستم در مقابل آن خودنمایی می کند حضور بیابند و این را می دانم که رزمندگان مسلمان این برازندگی را دارند.

من هم بر اساس این دید و به فرمان امام عزیز همراه دیگر برادران به جبهه (دانشگاه الهیات) گام نهاده ام تا شاید بتوانم با حضور خود خدمتی هر چند ناقابل در راستای اسلام و تحقق بخشیدن به اهداف جمهوری اسلامی انجام داده باشیم و هم به عیوب خود پی برده و در دفع آن ها بکوشیم، شاید اگر لیاقت داشته باشیم از کربلای ایران فارغ التحصیل شویم، که این آرزویی است بس بزرگ برای همه عاشقان شهادت.

و شما ای پدر و مادر می دانم که ناراحت هستید.

من احساس حقارت می کنم از این که در طی این مدت از عمرم نتوانستم زحمات بی شاعبه شما که مرا به این مرحله از رشد و تکامل رسانیدید جبران نمایم. ان شاالله که پاداش زحماتتان را از خداوند بگیرید و توصیه ای که به شما می نمایم این است که اگر توفیق شهادت را یافتم شما باید راضی باشید به رضای خدا و شاکر و سپاسگزار درگاهش باشید چرا که همه ما از اوییم و به سوی او رجعت خواهیم کرد. پدر و مادر مهربانم این را می دانم که اگر قضا و قدر الهی این باشد که من این زندگی مادی را بدرود گویم شما هم با من هم عقیده هستید یعنی میدان نبرد حق علیه باطل و آن هم در رکاب امام زمان و نائبش امام خمینی را بر رختخواب که جایگاه پیرزنان و پیرمردان از پا افتاده است ترجیح می دهید. امیدوارم که خداوند به شما صبر عنایت فرماید.

برادران و خواهرانم به شما توصیه می کنم که از درس غفلت نورزید تا شاید برای خدمت بیشتر به اسلام و جمهوری اسلامی مؤثرتر واقع شوید و پشتیبانان خوبی برای اسلام و امام باشید.

در پایان ضمن آرزوی پیروزی برای رزمندگان اسلام و موفقیت برای تمام مردم مسلمان خصوصا مردم الیگودرز جهت یاری اسلام و امام، از همگی شما حلالیت می طلبم و امیدوارم که از خداوند بخشنده برای این بنده سراپا تقصیر طلب مغفرت و آمرزش نمایید شاید مورد قبول درگاه احدیت قرار گیرد.

«رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ/ ای پروردگار، ما بر نفس های خویش ستم نمودیم و اگر مارا نیامرزی و بر ما رحم نکنی همانا از زیانکاران خواهیم بود.»

پروردگارا، بارالها، معبودا... ای مظهر غیرت، مستضعفان زمین تنها پرستندگان تو اند تو که فرمودی : «وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ»

اینک هنگام فرا رسیده و مستضعفان زمین وعده تورا انتظار می کشند.

پروردگارا به مردم ما تقوی نیز بیاموز تا در انبوه مسئولیت نلغزند، تا بتوانند انقلاب اسلامی را جهانی نمایند و جلوه خدا را با رهبری امام امت در جهان برقرار نمایند.

هستی بخشا: امام امت را که مربی و ره گشای این جامعه است یاری فرما و وجود مقدسشان را تا ظهور حضرت مهدی(عج) محفوظ بدار، خدایا آیت الله منتظری و دیگر یاران امام را برای نصر دین اسلام در کنف حمایتت مصون و محفوظ بدار.

خداوندا امت مسلمان ایران را حهت یاری اسلام و پشتیبانی امام امت نصرت عنایت بفرما.

الهی: اولین آرزوی مردم شهیدپرور ایران را که زیارت کربلاست به دست پرتوان فرزندان این امت برآورده کن.

آمین یا رب العالمین

دعاگوی شما امت مسلمان و همیشه در صحنه، حجت الله لونی

منبع وصیت نامه : شهدای دانشجو

http://www.shohadayedaneshjoo.ir

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan