وصیت نامه
«و آنان که در راه خدا هجرت گزیدند و در این راه کشته شدند یا مرگشان فرا رسید البته خداوند روزی نیکوئی نصیبشان می گرداند که همانا خداوند بهترین روزی دهندگان است.»
اینجانب رستمعلی آقا باباپور فرزند ابوالقاسم متولد 1335 که برای چهارمین بار، در تاریخ 5فروردین 1365 عازم جبهه شدم تصمیم به نوشتن وصیت نامه نمودم.
با درود و سلام فراوان بر پیغمبر گرامی و شهیدان کربلای حسین(ع) و بر مهدی موعود امام زمان(عج) و با درود بر حسین زمان پیر جماران، اسطوره مقاومت، امام خمینی و بر شهدای اسلام تا شهدای جنگ تحمیلی و بهشتی و یارانش و بر رزمندگان اسلام این کفر ستیزان جبهه های حق بر علیه باطل.
خدایا! ای معبود و معشوقم! در برابرعظمت و بزرگواریت, چگونه تو را ستایش کنم که این لطف را در حق من کردی. ولی همین قدر می دانم که هر کس تو را شناخت, عاشقت شد و هر کس که عاشقت شد از همه چیز دست شسته و به سوی تو می شتابد. خدایا! تو شاهدی عشق به انقلاب اسلامی و رهبر انقلاب، امام خمینی، آنچنان در سراسر وجود شعله ور است که اگر بخواهند قطعه قطعه ام کنند, دست از اعتقادم بر نخواهم داشت و به یاری اسلام و یاری پیر جماران خواهم شتافت.
هدفم از جبهه رفتن این است که دست ابر قدرت ها بخصوص شیطان بزرگ امریکای جهان خوار و این صدام کافر را کوتاه کنم و پاسداری از خون هزاران شهید و معلول کرده باشم, هیچکس به من اجبار ننمود، بلکه بخاطر در خطر افتادن حیثیت مان و در خطر افتادن اسلام و قرآن که بر همه چیز من ارجحیت دارد انتخاب نمودم، قرآن و اسلام در خطر است، همه باید برای اسلام گامی برداریم.
ای برادران و خواهران حزب الله! از نماز و قرآن هیچگاه غافل نباشید، قرآن را برنامه زندگی تان قرار دهید و به فرزندانتان نیز بیاموزید. نماز را اول وقت و در مسجد و به جماعت بخوانید که هیچ فضیلتی بالاتر از آن نیست. دست از جهاد نکشید، دست از یاری امام امت، قرآن و اسلام نکشید.
مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مازندران
درود خدا قوت برادر بزرگوار و ولایی روح پدر تان شاد و قرین ...