یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

۳۳ شهید والامقام گردان مالک اشتر ازنا در عملیات حاج عمران

  • ۱۷:۵۰

شهدای ازنا

بمناسبت حماسه گمنام لرستان در حاج عمران

پیرانشهر آرزویی که به دل صدام‌ ماند

در راستای گرامی داشت یاد و خاطره ایثارگران یادی می کنیم‌ از۳۳ شهید والامقام و هفت آزاده گردان مالک اشتر ازنا در عملیات بهار سال ۶۵ حاج عمران

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی نگین‌ اشترانکوه سالهای زیادی از پی هم آمده و رفته اند این سالها در دل خود ماه ها و هفته ها و روز هایی داشته اند
که در نگاه اول روز های معمولی به شمار آمده اند بی آنکه هیچ چیز شگرفی در طی این فاصله طلوع تا غروب اتفاق افتاده باشد
اما در مقابل روزهایی در تقویم ماندگار و همیشگی ثابت و مایه فخر وعزت و افتخار و مایه مباهات و ظفر است

عملیات حاج عمران یکی از عملیات‌های گمنام دوران دفاع مقدس است، که دلاوران تیپ 57 ابوالفضل از حیث پیش دستی حمله دشمن در آن درخشیدند.
خط حاج عمران یکی از خط های مستحکم عراق برای جلوگیری از تهدید و یا سقوط اربیل و کرکوک بود لذا نیروهای موجود در این منطقه همواره جزء نیروهای زبده بعثی بودند و ادعای سیطره در کل این منطقه را داشتند بدین منظور چندین بار پیرانشهر را تهدید نمودند.

خاطرات عملیات حاج عمران- گردان ویژه شهدا

  • ۱۲:۵۲

رزمندگان لرستان به سمت حاج عمران-1365

عملیات حاج عمران- گردان ویژه شهدا 

راوی برادر جانباز کاوه گودرزی

گردان ویژه شهدا 

  بعد از تشییع و خاک سپاری دوستان و همرزمانی که در عملیات والفجر 9 به شهادت رسیده بودند تصمیم به اعزام مجدد به جبهه  گرفتم و مجدداً ثبت نام کردم. صبح روز 65/1/25 به واحد بسیج سپاه مراجعه کردم . همیشه و به رسم همه اعزامها نیروها از محل سپاه به جبهه‌ها اعزام می‌شدند اما این بار به جهت تراکم زیاد نیروهای داوطلب با نصب اعلامیه‌ای از نیروها خواستند که جهت انجام مراحل اولیه اعزام به سالن ورزشی طالقانی مراجعه نمایند. یادم نیست با چه وسیله‌ای اما می‌دانم که سریعاً خودم را به سالن طالقانی رساندم سالن تقریباً نیمه پر شده بود. برای اولین بار بود که میدیدم که در روز اعزام نیز از نیروهای رزمنده ثبت نام به عمل می آید. بعد از انجام کارهای مقدماتی اعزام که در همه اعزامها مرسوم بود قرار بود فاصله سالن طالقانی تا محل سپاه را پای پیاده طی کنیم برای اولین بار در طول اعزامها در شهرمان چنین شور و حالی دیده می شد. همه مردم شهر در خیابانهای مسیر از جمله خیابان  تختی خیابان شهدا میدان قیام وخیابان آزادی تا محل سپاه در دو طرف خیابان تجمع کرده بودند. دو یا سه دفتر موقت ثبت نام اعزام در مسیر راه از رزمندگان ثبت نام نشده ثبت نام می کرد. مردم گریه می کردند، شیرینی و شربت میدادند، گویا خبر  داشتند  اکثر همین نیروها دیگر به شهر رجعت نخواهند کرد، مگر با گذشت چهار پنج سال یا حتی ده سال با تکه استخوان یا پلاکی یا با سر و رویی شکنجه دیده بعد از جنگ، با آزادی اسرا و یا با جراحتی بر جسم و دل و دلی خسته بعد ازعملیات.

بعد از عملیات قبلی در  شهر غوغا بود . دیگر مادران و پدران برای رفتن به جبهه به بچه هایشان نه نمی گفتند و از رفتن آنان به قربانگاه  و مسلخ عشق ممانعت نمی کردند. گویا قرار بود تمام شهر به طور دسته جمعی به جبهه بروند درصد زیادی از نیروهای اعزامی را دانش آموزان و معلمان و دبیران تشکیل داده بودند. حدود هزار نفر داوطلب از یک شهرستان 150 هزار نفره بسیار با شکوه و دیدنی بود. بعد از رسیدن به مقر سپاه ماشینها آماده جهت اعزام نیروها به مرکز استان بودند .

سردار شفق صخره های قمیش

  • ۰۲:۵۶

عملیات بیت‌المقدس 2

سردار شفق صخره های قمیش


چند ماهی است فرماندهی گردان ثارالله شهرستان بروجرد به برادر پاسدار علی حسن نوری از رزمندگان سپاه بروجرد محول شده است .

گردان شهر ما پس از پشت سر گذاشتن چندین ماموریت آفندی (عملیاتی) مهم به تازگی در خط پدافندی گمو واقع در کردستان عراق مستقر شده و رزمندگان دلاور گردان شهرما بعداز عبور از ارتفاعات شمال غرب کشور عزیزمان ایران وارد کردستان عراق شده و به منظور دفاع از کیان کشور بر روی ارتفاعات صعب العبور ( سخت گذر ) و سوق الجیشی ( استراتژیک - راهبردی ) کردستان عراق مستقر شده اند.

سختی کار در خط مقدم سبب شده است گردان ها و گروهان ها طی جدول زمانبندی خاصی از خط مقدم به پشتیانی جابجا شوند .
مقر پشتیبانی لشکر در کنار سد بوکان واقع شده است .
در اواخر بهار سال 67 خط پدافندی گردان ثارالله تحویل گردان محبین می شود و نیرو ها پس از استقرار در قرارگاه پشتیبانی قرار است به مرخصی بروند و بعد از مراجعت از مرخصی روی ارتفاع هزارکانی عملیات کنند .

اندر مظلومیت فاتحان سربلند حاج عمران

  • ۱۲:۵۸

uvwi_1_(261).jpg

اندرمظلومیت فاتحان سربلند حاج عمران

در سالروز عملیات غرور انگیز لشگر 57 حضرت ابوالفضل(ع)  لرستان در منطقه حاج عمران هستیم  . لشگری از جوانان غیور و جان برکف لرستانی  که آمده بودند تا هستی خود را فدای  اسلام و ایران عزیز کنند و نام خود را جاودانه سازند  که این امر محقق شد و این حماسه تا ابد جاودانه ماند.

رزمنده و جانباز شهید ، جهانشاه ویسکرمی- خرم آباد لرستان

  • ۲۳:۰۳

رزمنده و جانباز شهید جهانشاه ویسکرمی

۲۱ اسفند سالروز درگذشت شهادت گونه رزمنده دلاور لرستانی و جانباز جنگ تحمیلی ، بیسیم چی گردان انبیاء، *جهانشاه ویس‌کرمی* 🌹 

در گردان انبیاء بیسیم چی فرمانده درویشعلی شکارچی بوده.

در حاج عمران مجروح شد و ترکش در سرش بود. در سالهای بعد از جنگ یک دکتری در اراک او را عمل کرد و ترکش را بیرون آورد. جانباز 45 درصد بود و برای مشکلات درمانی مکرر به اراک میرفت. سال 1385 در یک عمل جراحی دچار خونریزی داخلی شد و پزشکان موفق به نجاتش نشدند و سرانجام به همرزمان شهیدش پیوست .

از ایشان یک فرزند پسر و یک فرزند دختر به یادگار ماند.

خاطره اول از عملیات حاج عمران 

در عملیات حاج عمران عموم مردم لرستان عزادار شدند ، مرحوم اخوی تیپ ۵۷ بودند از ناحیه سر مجروح می شوند، او را به نقده می آورند پس از درمان مجدداً به خط برمی‌گردد چون شهید و مجروح زیاد داده بودیم خط نیاز به نگهداری داشته با توپ و خمپاره و...

خاطره ای از رزمنده و جانباز بسیجی ، مرحوم جهانشاه ویسکرمی 

✍ (نقل از برادر ایشان حاج احمد ویسکرمی)

🍀شادی روحش صلواتی هدیه کنیم 🍀 

#سبک_زندگی_شهدا

خاطره دوم :

خاطره گویی عبدالحمید خداشناس فرمانده گردان ثارالله بروجرد از عملیات حاج عمران

  • ۱۳:۲۴

شهدا زنده اند یعنی چه ؟ خاطره ای از شهید محسن صادقی

  • ۱۰:۴۶

شهید محسن صادقی و شهید روح الله سپهوند- خرم اباد.jpg

خاطره ای از شهید محسن صادقی به نقل از برادر محمدحسن ظهراب بیگی

 خاطره من و شهید محسن صادقی حدود بیست و دو سال بعد از شهادتش در سال ۱۳۸۷ که هیچ کس آنرا باور نداشت!!!

تا اینکه در بهار سال ۱۳۸۹ به اتفاق تعدادی از همکاران بازنشسته و شاغل مأموریت یافتیم برای امر نظارت بر پروژه کشاورزی شرکت تعاونی حضرت ابوالفضل(ع) به اندیمشک حرکت کنیم. دربین راه هر عزیزی خاطره ای می گفت و معنویات زمان جنگ و یاد شهدا را در دل ما زنده می ساخت. در این بین برادر جانباز نادر پورحسینی خاطره عجیبی را تعریف کرد و ادامه مأموریت ما را به واقعه باور نکردنی گره زد. هرچند در این برهه ی زمانی باور کردنش برای دیگران سخت است ، اما همین سه نفری که با آن مواجه شدیم برای ما کفایت می کند.

نایت اسکین
داستان از این قرار بود که برادر حاج نادر پورحسینی گفت : یک شب خواب شهید حاج جعفر کوشکی که قبلاً فرمانده پدافند لشگر ۵۷ حضرت ابوالفضل(ع) بود را دیدم. وقتی او را در خواب ملاقات کردم از وی تفسیر آیه:

خاطرات شهید شاهپور سلیمانی از زبان برادرش

  • ۱۷:۱۹

شهید شاهپور سلیمانی - دورود

شاهپور سلیمانی

نام پدر: نقی

تاریخ تولد: 1-1-1349 شمسی

محل تولد: لرستان - خرم آباد - سپیددشت

تاریخ شهادت : 3-4-1366 شمسی

محل شهادت : دیواندره (جاده سنندج) 

دلیل شهادت : اصابت گلوله حزب کومله کردستان

گلزار شهدا: گلزار شهدای مرکزی انگشته شهر: لرستان - دورود

خاطرات شهید شاهپور سلیمانی به نقل از برادر شهید

در راه بازگشت بودیم سوار بر یک دستگاه اتوبوس همراه بچه های گروه به سوی خانه رهسپار بودیم. همه در حال و هوای خانه به سر می بردند

مادری کردن یک زن عراقی برای شهدای دفاع مقدس/ زبیدات

  • ۰۷:۱۳

مادری کردن یک زن عراقی برای شهدای دفاع مقدس

در روستای زبیدات عراق، وقتی گروهی از تفحص شهدای ایرانی به آنجا می‌رسند،‌ مرد عراقی خبر از پیکر شهدایی را می‌دهد که بانوی عراقی برای آن‌ها، در این مدت مادری کرده است!

تفحص شهدا هنوز بعد از گذشت سالیان زیادی از پایان دفاع مقدس ادامه دارد. تفحصی که در دل آن، داستان‌ها و عنایت‌هایی نهفته است که گوشه‌ای از آن توسط برخی از متولیان تفحص شهدا بیان شده است، مانند ماجرایی که حسین عشقی، فرمانده قرارگاه عملیاتی کمیته جستجوی ستاد کل نیروهای مسلح در جمع زائران معراج شهدای تهران بیان کرده است. ماجرایی که عمق ارتباط قلبی میان مردم شیعه عراق و ایران را نشان می‌دهد. در ادامه این روایت را می‌خوانیم:

روز ۲۹ اسفندماه سال ۱۳۹۳ که روز جمعه بود، ما با گروه تفحص از الاماره به سمت منطقه زبیدات راه افتادیم. همین که به اصطلاح تفریحی برای بچه‌ها باشد و هم اگر شد کاری را هم انجام داده باشیم. وارد منطقه‌‌ای شدیم که میدان مین وسیعی بود، در قسمتی که به اصطلاح کمتر آلوده بود پیاده و مستقر شدیم.

ناگفته هایی از حاج بخشی از زبان همسرش

  • ۱۱:۰۳
ناگفته هایی از حاج بخشی از زبان همسرش؛

هیچ وقت با "حاجی بخشی" در زندگی بگو مگو نداشتیم

شاید کمتر کسی بداند که بانو گرجی زاده همسر حاجی بخشی و مادر شهیدان رضا و عباس ، همه جا از جبهه غرب تا جبهه جنوب در کنار حاجی بخشی بوده و پا به پای همسرش از هیچ کمکی برای دفاع از این مرزو بوم دریغ نکرده است.این بانوی مجاهد که دو فرزند خویش را نیز در راه آرمان های انقلاب و امام(ره) فدا کرده است، سرانجام روز یکشنبه۱۶ اسفند ماه۹۴ دلتنگی هایش به پایان رسید و به فرزندان شهیدش پیوست. پیکر مطهر این بانوی فداکار و مجاهد در قطعه ایثارگران گلزار شهدای بهشت زهرا(س) جنب مهدیه در کنار مرقد پیردلاور جبهه ها به خاک سپرده شد.

یادی از شهید محمد قائد رحمتی - شهدای اندیمشک

  • ۱۳:۲۸

شهید محمد قائد رحمتی- اندیمشک

محمد قایدرحمتی
نام پدر: علی خان
تاریخ تولد: 4-1-1348 شمسی
محل تولد: خوزستان - اندیمشک - اندیمشک
تاریخ شهادت : 9-4-1366 شمسی
محل شهادت : ماووت - تپه دوقلو
دلیل شهادت : اصابت تیر مستقیم دشمن بعثی
مزار : گلزار شهدای شهر اندیمشک - خوزستان

شهید محمد قائد رحمتی

اواخر بهار سال 1366 بود و ما در  منطقه کردستان در اردوگاه لشکر در بانه به سر می بردیم، بچه ها به علت خستگی زیاد، بعداز نماز و شام فورا برای خواب آماده می شدند. ولی در این میان رفتار و حرکات شهید« محمد قائد رحمتی» عبرت آموز بود، چرا که تا نیمه های شب به تلاوت آیات سبز خدا مشغول بود و پس از  نماز شب، بچه ها را برای   نماز صبح بیدار می کرد.

چند ساعت قبل از عملیات نصر (4) بود، همه بچه ها سوار تویوتا شده بودند، در میان چهره های بچه ها شور و شوق عجیبی موج می زد، همه شاد بودند، در همین لحظات متوجه او شدم، ناگهان بدنش لرزید_ و به عادت همیشه_ مشغول ذکر گفتن شد.

انگار از همه کس و همه چیز جز خدا بریده بود، صدایش حزنی عجیب داشت. میان بچه ها به او شک برده بودم که رفتنی باشد، حدسم درست بود، چند ساعت بعد « محمد قائدرحمتی» جوان مظلوم و مومن گردان حمزه از لشکر 7 ولی عصر (عج)، به خدا رسید.

چند روز پس از عملیات نصر 4 یکی از بسیجیان گردان حمزه ، عارف وارسته و مظلوم گردان، شهید محمد قائد رحمتی را در عالم رویا مشاهده می کند. به او می گوید:« چطور شد که در آن عملیات با آن حجم سنگین آتش، شما شهید شدید و ما ماندیم؟» شهید لبخندی می زند و می گوید : « نام همگی شما در لیست شهدا ثبت بود...» پس از مکث کوتاهی ادامه می دهد:« اما تقدیر بود که شما بمانید.»

قسمتی از  وصیت نامه شهید:

سردار اسماعیل امرایی ، فرمانده دلاور گردان نبی اکرم‌(ص) بوکان

  • ۱۴:۳۸

زنده باد اسماعیل امرایی - فرمانده کوهدشتی

سردار دلاور ،  اسماعیل امرایی غضنفری

ایشان پسر ارشد مرحوم حسن خان غضنفری می باشد. سال ۱۳۴۴ در کوهدشت به دنیا آمد و سال های نوجوانی را در این شهر گذرانید. برغم اینکه سن زیادی نداشت با برادران خود در کوره آجرپزی به پدرش کمک می کرد و همزمان درس هم می خواند. نوجوانی ایشان همزمان با وقایع انقلاب اسلامی بود و در پی آن نیز سال های جنگ برگ تازه ای از زندگی ایشان را گشود. از سال 1361 تا اواخر سال 1366 در جبهه های جنوب (تیپ 15امام حسن (ع) و لشگر 57 ابوالفضل و تیپ زرهی 72 محرم) جان فشانی ها کرد؛ چندین بار مجروح و حتی شیمیایی شد. فرمانده گروهان ۳ گردان محبین کوهدشت بود و در کربلای 4 و 5 شرکت داشت.

.

۱ ۲ ۳ ۴ . . . ۶ ۷ ۸
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan