یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

رزمنده و جانباز شهید ، جهانشاه ویسکرمی- خرم آباد لرستان

  • ۲۳:۰۳

رزمنده و جانباز شهید جهانشاه ویسکرمی

۲۱ اسفند سالروز درگذشت شهادت گونه رزمنده دلاور لرستانی و جانباز جنگ تحمیلی ، بیسیم چی گردان انبیاء، *جهانشاه ویس‌کرمی* 🌹 

در گردان انبیاء بیسیم چی فرمانده درویشعلی شکارچی بوده.

در حاج عمران مجروح شد و ترکش در سرش بود. در سالهای بعد از جنگ یک دکتری در اراک او را عمل کرد و ترکش را بیرون آورد. جانباز 45 درصد بود و برای مشکلات درمانی مکرر به اراک میرفت. سال 1385 در یک عمل جراحی دچار خونریزی داخلی شد و پزشکان موفق به نجاتش نشدند و سرانجام به همرزمان شهیدش پیوست .

از ایشان یک فرزند پسر و یک فرزند دختر به یادگار ماند.

خاطره اول از عملیات حاج عمران 

در عملیات حاج عمران عموم مردم لرستان عزادار شدند ، مرحوم اخوی تیپ ۵۷ بودند از ناحیه سر مجروح می شوند، او را به نقده می آورند پس از درمان مجدداً به خط برمی‌گردد چون شهید و مجروح زیاد داده بودیم خط نیاز به نگهداری داشته با توپ و خمپاره و...

خاطره ای از رزمنده و جانباز بسیجی ، مرحوم جهانشاه ویسکرمی 

✍ (نقل از برادر ایشان حاج احمد ویسکرمی)

🍀شادی روحش صلواتی هدیه کنیم 🍀 

#سبک_زندگی_شهدا

خاطره دوم :

خاطره گویی عبدالحمید خداشناس فرمانده گردان ثارالله بروجرد از عملیات حاج عمران

  • ۱۳:۲۴

شیرمردان گردان ویژه شهدا در عملیات حاج عمران

  • ۱۱:۳۵

نبرد رزمندگان لرستان نقشه دشمنان بعثی را با شکست مواجه کرد

شیرمردان گردان ویژه شهدا در عملیات حاج عمران

عملیات حاج عمران یکی از عملیات‌های بسیار مهم و حساس است و از نظر راهبردی یکی از مهم‌ترین فرازهای دفاعی ملت مسلمان ایران خصوصاً دلاور مردان لرستانی و بالاخص رزمندگان  گردان شهر ما بروجرد در قالب دو گردان ثارالله و شهدا می‌باشد صورت کلی چیستی و چرائی این عملیات به این نحو است که دشمن بعثی و در رأس آن استکبار جهانی به تلافی فتح فاو تصمیم به تصرف شهرهای مهران و سردشت می‌گیرد متاسفانه با تهاجمی گسترده موفق به تصرف شهر مهران می‌شود اما تلاش او در تصرف شهر سردشت به دلیل دستگیری نیروهای گشتی و شناسائی دشمن ناکام می‌ماند دشمن مکار از این رو تصمیم گرفته است .ضمن عبور از ارتفاعات استراتژیک (راهبردی) حاج عمران شهرهای نقده و پیرانشهر را تصرف کند به همین منظور 12000 نیروی تازه نفس با پشتیبانی چندین گردان توپخانه به منطقه گسیل کرده و قصد دارند به خطوط پدا فندی رزمندگان اسلام حمله کنند و با حمله‌ای وسیع در این نقطه از مرز جمهوری اسلامی ضمن تصرف شهرهای نقده و پیرانشهر  با استفاده از ارتفاعات مشرف به این شهرها تا ارومیه از نظر وسعت دید نظامی اشراف پیدا کرده و از ارتفاعات این منطقه جهت پرتاب موشک و سلاح‌های زمین به زمین قلب کشور اسلامی‌مان را مورد اصابت قرار داده و توان دفاعی ملت مسلمان دلاور ما را به چالش بکشاند از این رو فرماندهان لایق و دلاور سپاه اسلام ضمن درک عمیق و شایسته از این موضوع تصمیم به تعدیل کردن توان تهاجمی دشمن گرفته و جهت مقابله با این توان تهاجمی تیپ و لشگرهای مختلف سپاه و ارتش را به منظور ضربه زدن به توان دشمن به منطقه گسیل می‌کنند . قبل از ما ، سه گردان از نیروهای تیپ 110 شهید محمد بروجردی با دشمن درگیر شده و تلفات بسیاری را به دشمن وارد کرده است ما که برای شناسایی منطقه عملیاتی وارد منطقه شدیم کوه و دشت را مملو از اجساد سربازان عراقی دیدیم .  از جمله یگان‌های عمل کننده در این مأموریت ، تیپ57 حضرت ابوالفضل (ع) از استان لرستان است . به تبع تیپ 57 حضرت ابوالفضل (ع) گردان شهرما به استعداد تقریبی 300 نفر در این عملیات عضو دارند که از این تعداد نیرو 32 نفر شهید 98 نفر مفقودالاثر که بعدها شهید یا اسیر بودن آنان به خانواده‌های آنان اعلام می شود و تعداد 120نفر از این نیروها مجروح و زخمی می‌شوند خود نویسنده در این عملیات حضورداشته است و با برخی از رزمندگان شاخص در این عملیات مصاحبه‌ای انجام داده که به شرح ذیل به سمع و نظر مبارکتان می‌رسد .  برادر عبدالحمید خداشناس بعنوان فرمانده گردان ثارالله  در این عملیات خاطرات خود را این‌چنین بیان می‌کند :
در اوایل سال 1365 بعنوان فرمانده گردان ثارالله درخدمت رزمندگان بسیجی و پاسدار شهرستان بروجرد بودم .معاون اول گردان برادر پاسدار  رمضان لشنی پارسا و معاون دوم گردان  برادر پاسدار محمدرضا گودرزی فرزند غلامرضا بود. اسامی فرماندهان سه گروهان ازگردان به این ترتیب بود :

شهدا زنده اند یعنی چه ؟ خاطره ای از شهید محسن صادقی

  • ۱۰:۴۶

شهید محسن صادقی و شهید روح الله سپهوند- خرم اباد.jpg

خاطره ای از شهید محسن صادقی به نقل از برادر محمدحسن ظهراب بیگی

 خاطره من و شهید محسن صادقی حدود بیست و دو سال بعد از شهادتش در سال ۱۳۸۷ که هیچ کس آنرا باور نداشت!!!

تا اینکه در بهار سال ۱۳۸۹ به اتفاق تعدادی از همکاران بازنشسته و شاغل مأموریت یافتیم برای امر نظارت بر پروژه کشاورزی شرکت تعاونی حضرت ابوالفضل(ع) به اندیمشک حرکت کنیم. دربین راه هر عزیزی خاطره ای می گفت و معنویات زمان جنگ و یاد شهدا را در دل ما زنده می ساخت. در این بین برادر جانباز نادر پورحسینی خاطره عجیبی را تعریف کرد و ادامه مأموریت ما را به واقعه باور نکردنی گره زد. هرچند در این برهه ی زمانی باور کردنش برای دیگران سخت است ، اما همین سه نفری که با آن مواجه شدیم برای ما کفایت می کند.

نایت اسکین
داستان از این قرار بود که برادر حاج نادر پورحسینی گفت : یک شب خواب شهید حاج جعفر کوشکی که قبلاً فرمانده پدافند لشگر ۵۷ حضرت ابوالفضل(ع) بود را دیدم. وقتی او را در خواب ملاقات کردم از وی تفسیر آیه:

خاطرات شهید شاهپور سلیمانی از زبان برادرش

  • ۱۷:۱۹

شهید شاهپور سلیمانی - دورود

شاهپور سلیمانی

نام پدر: نقی

تاریخ تولد: 1-1-1349 شمسی

محل تولد: لرستان - خرم آباد - سپیددشت

تاریخ شهادت : 3-4-1366 شمسی

محل شهادت : دیواندره (جاده سنندج) 

دلیل شهادت : اصابت گلوله حزب کومله کردستان

گلزار شهدا: گلزار شهدای مرکزی انگشته شهر: لرستان - دورود

خاطرات شهید شاهپور سلیمانی به نقل از برادر شهید

در راه بازگشت بودیم سوار بر یک دستگاه اتوبوس همراه بچه های گروه به سوی خانه رهسپار بودیم. همه در حال و هوای خانه به سر می بردند

مادری کردن یک زن عراقی برای شهدای دفاع مقدس/ زبیدات

  • ۰۷:۱۳

مادری کردن یک زن عراقی برای شهدای دفاع مقدس

در روستای زبیدات عراق، وقتی گروهی از تفحص شهدای ایرانی به آنجا می‌رسند،‌ مرد عراقی خبر از پیکر شهدایی را می‌دهد که بانوی عراقی برای آن‌ها، در این مدت مادری کرده است!

تفحص شهدا هنوز بعد از گذشت سالیان زیادی از پایان دفاع مقدس ادامه دارد. تفحصی که در دل آن، داستان‌ها و عنایت‌هایی نهفته است که گوشه‌ای از آن توسط برخی از متولیان تفحص شهدا بیان شده است، مانند ماجرایی که حسین عشقی، فرمانده قرارگاه عملیاتی کمیته جستجوی ستاد کل نیروهای مسلح در جمع زائران معراج شهدای تهران بیان کرده است. ماجرایی که عمق ارتباط قلبی میان مردم شیعه عراق و ایران را نشان می‌دهد. در ادامه این روایت را می‌خوانیم:

روز ۲۹ اسفندماه سال ۱۳۹۳ که روز جمعه بود، ما با گروه تفحص از الاماره به سمت منطقه زبیدات راه افتادیم. همین که به اصطلاح تفریحی برای بچه‌ها باشد و هم اگر شد کاری را هم انجام داده باشیم. وارد منطقه‌‌ای شدیم که میدان مین وسیعی بود، در قسمتی که به اصطلاح کمتر آلوده بود پیاده و مستقر شدیم.

ناگفته هایی از حاج بخشی از زبان همسرش

  • ۱۱:۰۳
ناگفته هایی از حاج بخشی از زبان همسرش؛

هیچ وقت با "حاجی بخشی" در زندگی بگو مگو نداشتیم

شاید کمتر کسی بداند که بانو گرجی زاده همسر حاجی بخشی و مادر شهیدان رضا و عباس ، همه جا از جبهه غرب تا جبهه جنوب در کنار حاجی بخشی بوده و پا به پای همسرش از هیچ کمکی برای دفاع از این مرزو بوم دریغ نکرده است.این بانوی مجاهد که دو فرزند خویش را نیز در راه آرمان های انقلاب و امام(ره) فدا کرده است، سرانجام روز یکشنبه۱۶ اسفند ماه۹۴ دلتنگی هایش به پایان رسید و به فرزندان شهیدش پیوست. پیکر مطهر این بانوی فداکار و مجاهد در قطعه ایثارگران گلزار شهدای بهشت زهرا(س) جنب مهدیه در کنار مرقد پیردلاور جبهه ها به خاک سپرده شد.

یادی از شهید محمد قائد رحمتی - شهدای اندیمشک

  • ۱۳:۲۸

شهید محمد قائد رحمتی- اندیمشک

محمد قایدرحمتی
نام پدر: علی خان
تاریخ تولد: 4-1-1348 شمسی
محل تولد: خوزستان - اندیمشک - اندیمشک
تاریخ شهادت : 9-4-1366 شمسی
محل شهادت : ماووت - تپه دوقلو
دلیل شهادت : اصابت تیر مستقیم دشمن بعثی
مزار : گلزار شهدای شهر اندیمشک - خوزستان

شهید محمد قائد رحمتی

اواخر بهار سال 1366 بود و ما در  منطقه کردستان در اردوگاه لشکر در بانه به سر می بردیم، بچه ها به علت خستگی زیاد، بعداز نماز و شام فورا برای خواب آماده می شدند. ولی در این میان رفتار و حرکات شهید« محمد قائد رحمتی» عبرت آموز بود، چرا که تا نیمه های شب به تلاوت آیات سبز خدا مشغول بود و پس از  نماز شب، بچه ها را برای   نماز صبح بیدار می کرد.

چند ساعت قبل از عملیات نصر (4) بود، همه بچه ها سوار تویوتا شده بودند، در میان چهره های بچه ها شور و شوق عجیبی موج می زد، همه شاد بودند، در همین لحظات متوجه او شدم، ناگهان بدنش لرزید_ و به عادت همیشه_ مشغول ذکر گفتن شد.

انگار از همه کس و همه چیز جز خدا بریده بود، صدایش حزنی عجیب داشت. میان بچه ها به او شک برده بودم که رفتنی باشد، حدسم درست بود، چند ساعت بعد « محمد قائدرحمتی» جوان مظلوم و مومن گردان حمزه از لشکر 7 ولی عصر (عج)، به خدا رسید.

چند روز پس از عملیات نصر 4 یکی از بسیجیان گردان حمزه ، عارف وارسته و مظلوم گردان، شهید محمد قائد رحمتی را در عالم رویا مشاهده می کند. به او می گوید:« چطور شد که در آن عملیات با آن حجم سنگین آتش، شما شهید شدید و ما ماندیم؟» شهید لبخندی می زند و می گوید : « نام همگی شما در لیست شهدا ثبت بود...» پس از مکث کوتاهی ادامه می دهد:« اما تقدیر بود که شما بمانید.»

قسمتی از  وصیت نامه شهید:

سردار اسماعیل امرایی ، فرمانده دلاور گردان نبی اکرم‌(ص) بوکان

  • ۱۴:۳۸

زنده باد اسماعیل امرایی - فرمانده کوهدشتی

سردار دلاور ،  اسماعیل امرایی غضنفری

ایشان پسر ارشد مرحوم حسن خان غضنفری می باشد. سال ۱۳۴۴ در کوهدشت به دنیا آمد و سال های نوجوانی را در این شهر گذرانید. برغم اینکه سن زیادی نداشت با برادران خود در کوره آجرپزی به پدرش کمک می کرد و همزمان درس هم می خواند. نوجوانی ایشان همزمان با وقایع انقلاب اسلامی بود و در پی آن نیز سال های جنگ برگ تازه ای از زندگی ایشان را گشود. از سال 1361 تا اواخر سال 1366 در جبهه های جنوب (تیپ 15امام حسن (ع) و لشگر 57 ابوالفضل و تیپ زرهی 72 محرم) جان فشانی ها کرد؛ چندین بار مجروح و حتی شیمیایی شد. فرمانده گروهان ۳ گردان محبین کوهدشت بود و در کربلای 4 و 5 شرکت داشت.

.

خاطرات یک رزمنده که به صورت زنده ماند در کتاب «حماسه تپه برهانی»

  • ۱۱:۳۴

خاطرات یک رزمنده که به صورت معجزه‌آسا زنده ماند در کتاب «حماسه تپه برهانی»

کتاب «حماسه تپه برهانی» نوشته «سیدحمیدرضا طالقانی» با موضوع ادبیات دفاع مقدس منتشر شد.

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات باشگاه خبری فارس «توانا»، کتاب «حماسه تپه برهانی» نوشته «سید حمیدرضا طالقانی»، یکی از برترین آثار نوشتاری در حوزه ادبیات دفاع مقدس است که گرچه با فاصله اندکی از پایان جنگ به زیور طبع آراسته شد اما همچنان در کانون توجه محافل ادبی٬ هنرمندان این عرصه و مردم قرار دارد.

خاطره «تپه برهانی»  نوشته «سید حمیدرضا طالقانی» در سال 1365 در نخستین مسابقه بزرگ فرهنگی هنری جبهه و جنگ که توسط قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) برگزار شد، رتبه اول را در بخش خاطره نویسی کسب کرد.

حماسه تپه برهانی در سوم خرداد سال 1373 نیز در نخستین دوره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس، رتبه اول خاطره را به خود اختصاص داد و تندیس زرین برترین کتاب دفاع مقدس را از دست رئیس جمهور دریافت کرد، همچنین در سال 1379، درجشنواره «ادب پایداری» که کلیه آثار ادبی در طول بیست سال، از آغاز دفاع مقدس تا سال 1379، با حضور نخبگان ادبی کشور مورد ارزیابی قرار گرفت.

خاطرات شهید ابراهیم عالی نژاد ، شهدای خرم آباد

  • ۰۰:۴۱

شهید ابراهیم عالی نژاد -خرم آباد

شهید ابراهیم عالی نژاد

فرزند  :  علی داد

محل تولد : خرم آباد

تاریخ ولادت  :  ۱۳۴۵/۰۳/۰۳

تاریخ شهادت  :  ۱۳۶۶/۰۷/۱۱

محل شهادت  :  میمک

محل دفن  :  گلزار شهدای شهرستان  خرم آباد

سوم خرداد ۱۳۴۵، در شهرستان خرم آباد به دنیا آمد. پدرش علی داد و مادرش تنگ نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. به عنوان درجه دار ارتش در جبهه حضور یافت. یازدهم مهر ۱۳۶۶، در میمک توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

سایت یاد امام و شهدا

به نام روزی که سرباز بودیم

خاطرات سرهنگ بازنشسته جانباز محمدرضا نایب زاده

شهید ابراهیم عالی نژاد در مریوان

از خاطراتم به نام روزی که سرباز بودیم . سرهنگ بازنشسته جانباز محمدرضا نایب زاده گردان ۷۴۹ پیاده لشگر ۸۴ پیاده لرستان سرافراز

آذر ماه سال ۱۳۶۵ خط مقدم منطقه عمومی مهران نمه کلان بو.

عملیات بی‌نظیر سروان "غیور اصلی" در سوسنگرد

  • ۱۰:۲۰

سروان شهید علی غیور اصلی- مشهد

در جبهه جنوب هدف اولیه دشمن محاصره اهواز و تصرف کامل خوزستان بود اما با مقاومت نیروهای مردمی و سپاه در خرمشهر و سوسنگرد ، عملاً دشمن ابتکار عمل خود را از دست داد و در جبهه شوش و دزفول هم عقبه نامطمئن باعث توقف دشمن در نزدیکی کرخه گردید . خرمشهر سقوط کرد و آبادان محاصره شد .

اما در مرکز ، بعد از آنکه نیروهای عراقی به شهرک حمیدیه رسیدند ضد حمله عده اندکی از نیروهای سپاه به رهبری شهید غیوراصلی که در همین عملیات شهید شد ، باعث فرار دشمن تا آن سوی بستان گردید که این خود از امدادهای غیبی بود . چند روز بعد دشمن بدون مواجه با مقاومت شدیدی بستان را دوباره اشغال اما دیگر دستش به سوسنگرد نرسید .

عملیات بی‌نظیر سروان "غیور اصلی"

۱ ۲ ۳ ۴ ۵ . . . ۷ ۸ ۹
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan