یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

شهید جاویدالاثر مهدی ابراهیم زاده- شهدای بیرجند

  • ۰۰:۳۷

شهید جاویدالاثر مهدی ابراهیم زاده - بیرجند

شهید جاویدالاثر مهدی ابراهیم زاده

نام پدر: محمد علی

تاریخ تولد: ۱۳۴۳/۰۶/۱۸ محل تولد: بیرجند

تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۰۸/۱۲ محل شهادت: شوش

محل دفن: جاویدالاثر (لوح یادبود – گلزار شهدای بیرجند – قطعه یک)

یگان خدمتی: سپاه

سایت شهدای بیرجند 

http://ayatbirjand.ir

وصیت نامه شهید غلامرضا سعادت ، شهدای خور

  • ۱۰:۵۴

https://shohada.org/assets/styles/3_4/public/media-images/1391523174.jpg?itok=sfIkArsr

شهید غلامرضا سعادت

کد ایثارگری: 6212937
نام پدر: عباسعلی
محل تولد: خور ، شهرستان خور و بیابانک ، استان اصفهان
تاریخ تولد: 1340/07/15
شغل: پاسدار
تحصیلات: کارشناسی
تاریخ شهادت: 1362/03/04
محل شهادت:

صفحه شهید در سامانه ملی شهدا

وصیتنامه شهید غلامرضا سعادت

بسم الله الرحمن الرحیم
ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل ا... امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون
من طلبنی وجدنی و من وجدنی احبنی و من احبنی عشقنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته و من قتله دیته و من دیته فأنا دیة

و گمان نبرید کسانی که در راه خدا کشته می شوند مرده اند بلکه آنها زنده اند و نزد خدایشان روزی می خورند.

با سلام و درود بر خاندان آل محمد(ص) و بر منجی عالم بشریت مهدی موعود(عج) این یگانه رهبر مسلمین جهان و یار و یاور رزمندگان اسلام و با سلام و درود بر نائب بر حقش و به پیر جماران حضرت امام خمینی و با سلام و درود بر شهدای اسلام و شهدای این جنگ تحمیلی و با سلام و درود بر خانواده های شهدای انقلاب اسلامی ایران و با سلام و درود بی پایان بر رزمندگان و جنگجویان انقلاب اسلامی ایران و سپس با سلام و درود بر شما امت حزب ا... و همیشه در صحنه این خطه خور و بیابانک.

ای آفریدگار توانا از آنکه مرا سعادت بخشیدی که در راهت قدم بردارم و برای تو به جهد و تلاش دست یاری کنم هزاران بار سپاست می گویم. ای دانای بخشنده و ای کریم و حکیم و ای دانای دانندگان ، تو مرا از لجن زار رکود به بهشت موعود خواندی و با نبرد حق علیه باطل به بهشت هدایت کردی. تو مرا توفیق آن دادی که خویشتن خویش را ترک کنم و بی آن بروم و برای چه مرا خلق کرده ای و آنگاه سعادتم بخشیدی که از میان فراوان راههای زندگیم شاهراه ایثار حسین گونه را بپذیرم. ای خدای من سپاست می گویم از آنکه نور عشقت را در قلب من تاباندی و این قلب سرد و خاموش مرا با نور عشق فروزانت روشن گردانیدی و قلب پر تلاطم مرا آرامش بخشیدی، به راستی که الا به ذکر ا... تطمئن القلوب. پروردگارا تو را به عظمت و کرمت سوگند می دهم که لحظه ای این بنده گنهکارت را به حال خود وا مگذار زانکه بی لطف تو تباهم. خدایا از تار و پود وجودم از تو می خواهم که سعادت شهادت در راهت را به من عطا کنی. آخر نمی خواهم که زنده باشم و غریبی آقا حسین و امام و انقلاب و غریبی اسلام عزیز را ببینم. حال که فرصتی پیش آمد تا درباره سرانجام خود و سایر انسانها بیاندیشیم خدایا مرا توفیق آن ده که آنچه در دل و عقیده دارم بی ریا روی کاغذ بیاورم و آن چه می ماند وصیتی باشد وسیله ای برای هدایت. خدایا اینکه به یاد تو و به منظور احیای دینم و تداوم انقلابم به جبهه می روم و نه به خاطر انتقام و یا نام و مقام.

از ملت رزمنده می خواهم که فقط خط ا... و راه روح ا... را ادامه دهند که تنها راه سعادت فقط همین راه است. برادران و خواهران شما را به خدا سوگند گفتارهای امام را تحلیل کنید و روی آنها عمل کنید زیرا هیچ صحنه ای دردناک تر از این نمی تواند باشد که دشمنان در یک صف بر علیه جمهوری اسلامی ایران بشورند ولی ما پراکنده باشیم پس چه بهتر که مسلمان و برادر باشیم به حرف های منافقین گوش ندهید وتحت تأثیر این بلندگوهای تبلیغاتی گروه ها قرار نگیرید و هرچه رهبر و دیگر عالمان ربانی گفتند گوش دهید درغیر این صورت نه نامی از اسلام می ماند و نه یک لحظه به شما اجازه حرف زدن خواهند داد.

من دو وصیت به شما عزیزان می کنم یکی این که اطاعت از رهبر کنید و دوم اینکه دشمن در فکر این است که افراد حزب ا... انحلالی درش بوجود آید شما به خاطر خدا این دشمنان را نابود کنید و نگذارید یک منافق در جامعه نفاق به وجود بیاورد امیدوارم که بعد از من اسلحه بردارید و از اسلام و میهن خود دفاع کنید ما که در صدر اسلام در کربلای حسین(ع) نبودیم تا فرزند زهرا تنها نماند اینکه به یاری امام کبیرمان لبیک بگوئیم تا اسلام برای همیشه سربلند بماند.

و اما ای دشمنان اسلام و انقلاب که در این گوشه‌های ایران نق می زنید پیامی هم برای شما دارم و آن این است که ای دشمنان اسلام و ای جنایت کاران تاریخ، ما به اسلام بیش از وجود خودمان معتقدیم اگر هزار بار تکه تکه ام کنید و دوباره زنده ام کنید باز با شما می جنگم و برای جمهوری اسلامی تا پای جان به پیش میروم و لحظه‌ای اجازه نفس کشیدن را به شما نخواهم داد.

و اینک ای پدر و مادرم شما که اینگونه ابراهیم وار فرزندتان را به قربانگاه عشق و وادی ستیز حق با باطل فرستادید استوار باشید و از قربانی شدن این هدیه تان با آغوش باز استقبال کنید. در صورتی‌که من شهید شدم جامه سیاه به تن نکنید و برای من ماتم نگیرید زیرا که این راه را خود انتخاب کرده ام و به سویش رفتم. دوست دارم در این آغاز زندگیم که شهادت است شیرینی پخش کنید و پیروزی اسلام را جشن بگیرید چرا که می دانم اگر من شهید می شوم ولی با شما در گلستان شهدای خور هستم و پیروزی رزمندگان اسلام و نابودی کفر صدامی را جشن می گیریم ولی شما مرا نمی بینید. هرگز راضی نمی باشم که در فقدان من گریه کنید چرا که من آنقدر گنهکارم که خود را لایق آن مراسم و عزاها نمی دانم.

ای برادران من ، من به عنوان برادر بزرگتر خانواده به شما وصیت می کنم که بعد از شهادتم باید اسلحه به خون آغشته و با خون تمیز شده مرا که به زمین افتاده بردارید و با قمقمه ای پر از آب و خشابی پر و نارنجکی چند با فانوسقه به کمر بسته و با آن اسلحه قلب دشمن را نشانه روید و با شلیک آتشین گلوله هایت به دشمن بفهمانی که حق پیروز است.

و اما ای همسر عزیزم پیامی دارم برایت که همان طور که قبل از ازدواجمان به شما گفتم که زن من نمی شوی گفتم که شما زن لباسهای من میشوی شما همسر لباسهای رزم منی و حال این جسم بی ارزش من می رود و این لباسهای رزم که شما همسر اویید برای شما می ماند از شما عاجزانه می خواهم که اگر انشاءا... فرزندی متولد شد و اگر پسر بود لباسهای رزم مرا بپوشد و با دشمنان اسلام بجنگد. شما باید این فرزند را چنان بزرگ و تربیت کنید که ادامه دهنده راه پدرش باشد، اگر دختر هم بود باید او را همچون فاطمه زهرا(س) بسازی این فرزند را به حوزه علمیه بفرست و او باید یک روحانی و شخصی باشد از برای تبلیغ اسلام در این کشور. مبادا گریه کنی که با گریه ات قلب مرا آزرده می کنی، امیدوارم چنان پایدار و صبور باشی چنان حجابت را رعایت کنی تا در قیامت یکدیگر را ملاقات کنیم؛ نمازهای جمعه و جماعات را ترک نکنی. دنباله رو امام و روحانیت باشید. دعای کمیل و توسل را زیاد بخوان.

و در پایان تأکید می کنم ای امت حزب ا...از امام از روحانیت و از اسلام و انقلاب حمایت کنید، برادران را دعوت کنید به سپاه و بسیج و دست بدست یکدیگر بدهید و مملکتی آباد و اسلامی بسازید و زمینه را برای ظهور امام زمان(عج) فراهم آورید.

در پایان اگر کسی از من بدی دیده و آزاری دیده مرا حلال کند که طاقت آتش جهنم را ندارم.

به امید پیروزی اسلام بر کفر جهانی به سرکردگی آمریکای جنایتکار .

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
از عمر ما بکاه و بر عمر او بیفزا

والسلام علیکم و رحمه ا... و برکاته 
بنده سراپا تقصیر و گنه‌کار غلامرضا سعادت

منبع: وصیتنامه سه شهید از یک خانواده

سردار شهید و دلاور سید منصور بیاتیان ، شهدای بیجار

  • ۱۰:۲۳

شهید سید منصور بیاتیان -شهدای بیجار

سردار شهید و دلاور سید منصور بیاتیان ، در سال 1327 در روستای دارغیاث در خانواده ای متدین دیده به جهان گشود . تحصیلات ابتدایی را تا سوم دبستان در زادگاهش گذراند در ایام نوجوانی، پدرش را از دست داد و مسئولیت مهم سرپرستی دو برادرش سید مجتبی و سید مصطفی را با همه مشکلات بر عهده گرفت. در سال 1347 به خدمت سربازی اعزام گردید و سپس از پایان دو سال خدمت تا سال 1357 به کار و کوشش و امرار معاش پرداخت.

در آغاز نهضت اسلامی،ضمن راهنمایی و ارشاد مردم روستایش، به پخش اعلامیه های امام خمینی مبادرت ورزید و در تظاهرات . راهپیماییها همره عده ای از مردم روستا، به جمع تضاهرات کنندگان در شهر بیجار پیوست، و پس از پیروزی انقلاب به عضویت کمیته ی انقلاب اسلامی در آمد و سپس به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و خالصانه به تلاش و کوشش و خدمت پرداخت.

او برخورد با دوستان، اسوه ملاطفت و مهربانی بود و در مقابل دشمنان انقلاب اسلامی سخت مقاوم و بی باک می نمود. در مقابل ضد انقلاب و قوای بعثی حماسه ها آفرید و مدتها خواب راحت را از دیدگان دشمنان برگرفت. دامنه ی فعالیت او ابتدا منطقه شهرستان بیجار، دیواندره، حسین آباد سنندج،سریش آباد، و قروه بود؛ سپس به مناطق تخت سلیمان، تکاب، بوکان و سردشت و سقز عزیمت نمود. در سردشت با شناخت جغرافیایی منطقه و موقعیت نظامی آن و برخورد متین و اسلامی با مردم شهر و روستاهای آن دیار، نقش ارزنده ای را ایفا نمود.

او پس از چندین سال خدمت صادقانه ، در 4 شهریور 1364 هنگامی که در ضمن ماموریت به یکی از روستاهای سقز به نام آیچی عزیمت موده بود ، توسط ایادی بیگانه  مورد هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.

شهید سید منصور بیاتیان -شهدای بیجار

سفر‌ تاریخی مقام معظم رهبری به کردستان در ۲۲ اردیبهشت ۸۸

برگرفته از : شهدای بیجار

شهید سیدمصطفی بیاتی ، شهدای ترور

زندگی نامه شهید سید محمدرضا موسوی شاهرخی ، شهدای پلدختر

  • ۱۳:۵۱

شهید سید محمدرضا موسوی شاهرخی

نام پدر: سید محمد صادق

تاریخ تولد: 1332

محل تولد: پلدختر

تاریخ شهادت:  1363/04/03

محل شهادت: شمال غرب - ارتفاعات سرو - آذربایجان غربی

نحوه شهادت: در ایام لیله القدر بعد از نبردی بی امان با دمکرات و کومله در ارتفاعات شمال غرب سرو بر اثر تیر مستقیم قناسه به چشمش به درجه رفیع شهادت  نائل آمدند. 

مزار:  گلزارشهدای شهرستان پلدختر

 شادی روح امام و شهدا صلوات

زندگینامه شهید

شهید سید حشمت موسوی ، شهدای ازنا

  • ۰۰:۲۹

شهید سید حشمت الله موسوی - ازنا

شهید سید حشمت موسوی سلطان آبادی 

فرزند : سید غلامحسین

تاریخ ولادت: ۱۳۴۲/۰۹/۳۰ قم 

تاریخ شهادت : ۱۳۶۴/۰۸/۳۰

محل شهادت : دربندیجان عراق

مزار : گلزار شهدای شهرستان دورود

سی ام آذر۱۳۴۲، در روستای هند سلطان آباد از توابع شهرستان ازنا به دنیا آمد. پدرش سیدغلامحسین و مادرش کبرا نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. سی ام آبان ۱۳۶۴، با سمت فرمانده گردان در دربندیخان عراق بر اثر انفجار مین به شهادت رسید. مزار وی در شهرستان زادگاهش واقع است.

۱- خاطره من و شهید سید حشمت موسوی در منطقه پدافندی زبیدات عراق در گردان ثارالله سال ۶۳ ( دهها خاطره دلنشین در آون سالها)

۲– خاطره من از شهید سید حشمت موسوی زمانی که سیل در منطقه پدافندی زبیدات عراق همه چیز را از بین برد . سال ۶۳

منبع: http://yadshohada.com

آخرین تصویر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی ساعاتی قبل از شهادت

  • ۱۱:۳۲

سردار سلیمانی ساعاتی قبل از شهادت

آخرین تصویر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی ساعاتی قبل از شهادت

مشرق تصویری منتشر کرده که از آن به عنوان آخرین تصویر شهید حاج قاسم سلیمانی ساعاتی قبل از شهادت یاد کرده است.

زندگینامه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی (۱۳۳۵- ۱۳۹۸)

  • ۱۱:۲۹
قاسم سلیمانی

زندگینامه سردار شهید قاسم سلیمانی (۱۳۳۵- ۱۳۹۸)

قاسم سلیمانی در سال ۱۳۳۵ در روستای کوهستانی قنات ملک در استان کرمان به دنیا آمد.

شهید حاج قاسم سلیمانی ۲۰ اسفندماه سال ۱۳۳۵ در روستای قنات ملک از توابع رابر کرمان در یک خانواده کارگری چشم به جهان گشود. ۱۱ سال بیشتر نداشت که پس از پایان تحصیلات ابتدایی به کرمان رفت. پس از اخذ دیپلم به شغل بنایی مشغول شد و بعدها فعالیت خود را به عنوان پیمانکار در اداره آب کرمان آغاز کرد.

دوران جوانی و پیروزی انقلاب اسلامی

با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ همزمان با پیمانکاری در اداره آب کرمان به صورت افتخاری به عضویت سپاه کرمان درآمد. پیش از آغاز دفاع مقدس و با شورش کردها به مناطق غرب کشور رفت. در حوادث انقلاب اسلامی ایران با روحانی مشهدی به نام رضا کامیاب آشنا شد که او را وارد جریانات انقلاب کرد. سهراب سلیمانی برادر شهید می‌گوید که او یکی از گردانندگان اصلی راهپیمایی‌های کرمان در زمان انقلاب بود.

آغاز دفاع مقدس

سردار شهید محمد شفیع خانی ، شهدای تهران

  • ۱۷:۳۴

سردار شهید محمد شفیع خانی

نام پدر : محمود
تاریخ تولد : 1337/08/05
مکان تولد : تهران
دانشگاه : شهید رجایی
مقطع تحصیلی : کارشناسی
رشته تحصیلی : مهندسی پتروشیمی
تاریخ شهادت : 1362/12/03
مکان شهادت : چزابه
عملیات : خیبر
مزار: گلزار شهدای بهشت زهرا (س) تهران
پنجم آبان ۱۳۳۷، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش محمود، کارگر بود و مادرش، صغرا نام داشت. تا پایان دوره کاردانی در رشته طراحی و مهندسی پتروشیمی درس خواند. معلم بود. ازدواج کرد و صاحب دو پسر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سوم اسفند ۱۳۶۲، در تنگه چزابه بر اثر اصابت گلوله توپ شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.
سردار شهید محمد شفیع‌خانی جانشین تیپ ۵۷ حضرت اباالفضل(ع) لرستان در ۳ اسفند ۱۳۶۲ به شهادت رسید.

و برادرش شهید علی شفیع‌خانی نیز در عملیات کربلای پنج شهد شهادت نوشید.

شهید شفیع خانی که بود؟

شهیدی که آرزو داشت مانند حضرت زهرا(س) به شهادت برسد

  • ۱۱:۵۳

شهیدی که آرزو داشت مانند حضرت زهرا(س) به شهادت برسد/بوسه‌های روزانه «شهید موسوی» بر دست وپای مادر

ارادت خاص شهدا به ائمه اطهار(ع)؛

شهیدی که آرزو داشت مانند حضرت زهرا(س) به شهادت برسد/بوسه‌های روزانه «شهید موسوی» بر دست و پای مادر

شهید سید محمد موسوی آرزو داشت تا مانند مادرش حضرت زهرا (س) به شهادت برسد که سرانجام در مهر ماه سال 89 به آرزویش رسید.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از سفیر افلاک همه‌چیز از نوکری برای مادرش زهرا (س) شروع شد، بی‌قراری‌هایش در شلمچه، هیئت و پادگان به هم گره‌خورده بود، شلمچه را می‌گفت محل غربت شهداست گوش کنید صدای یا زهرای شهیدان را می‌شنوید، همین دل‌تنگی‌های غروب شلمچه و اشک روضه‌های فاطمی هیئت را ۲۰ مهر ۸۹ با صورتی کبود وسط پادگانی مزین به نام امام علی (ع)، عاشقانه با مادرش نجوا کرد و رفت.

یکی از برادران شهید سید محمد موسوی ازجمله ۱۸ پاسدار شهید خرم‌آباد معروف به شهدای دهه کرامت در گفت‌وگو با خبرافلاک، اظهار داشت: من و محمد دوقلوهای هشتم اردیبهشت سال ۶۵ در محله مشیرآباد کوی علی‌آباد بودیم، دوران ابتدایی، راهنمایی و اول دبیرستان در مدرسه‌هایی بهنام‌های شهید هاشم پورزادی، شهدای دانش‌آموز و شهید آیت‌الله مدنی در کنار هم تحصیل کردیم.

برگی از زندگینامه فرمانده شهید رضا اسداللهی - شهدای ازنا

  • ۱۱:۴۱

http://yadshohada.com/wp-content/uploads/2014/12/%D9%82%D8%A7%D8%A8-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%A7%D8%B3%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%87%DB%8C.jpg

برگی از زندگینامه فرمانده شهید رضا اسداللهی

نام پدر :  نصرت الله

تاریخ ولادت: 1336  ازنا

تاریخ شهادت  :  ۱۳۶۵/۱۰/۲۷

محل شهادت  :  شلمچه

مزار  :  گلزار شهدای شهرستان  ازنا

به گزارش نوید شاهد لرستان، شهید رضا اسدالهی در سال 1336 در خانواده ای متدین و متعهد در روستای ده حاجی از توابع شهرستان ازنا دیده به جهان گشود.

او در حالی که شاهد بی عدالتی های ارباب رعیتی بود، دوران طفولیت تا نوجوانی را در همان روستا سپری کرد. رضا برای امرار معاش و کمک به خانواده به تهران مهاجرت و در سال 1357 ازدواج کرد که ثمره آن پنج فرزند، سه پسر و دو دختر به یادگار مانده است.

این جوان ازنایی بسیار خوش اخلاق و خوش برخورد بود و با شروع جنگ تحمیلی علیه نظام اسلامی ایران کار و تلاش را رها نمود و دل از دنیای مادی برکند.

رضا اسداللهی جزء نخستین کسانی بود که به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و فرمانده بسیج شهرستان ازنا شد.

او در جبهه رشادت و جانفشانی ها از خود بروز داد و در نبردهای مختلف چندین بار مجروح شد تا سرانجام در دی ماه سال 1365 در عملیات کربلای 5 در شلمچه با سمت فرمانده گروهان از گردان مالک اشتر ازنا حضوری جانانه داشت.

فرمانده شهید رضا اسداللهی سرانجام در همان عملیات کربلای5 به تاریخ بیست و سوم دی ماه سال 1365 در کربلای شهدا، شلمچه به همراه چهل نفر از رزمندگان گردان مالک اشتر ازنا به درجه رفیع شهادت نائل شد و به خیل همرزمانش  پیوست.

شهید سیدمحمد موسوی ، شهدای بروجرد

  • ۰۱:۰۰

شهید سیدمحمد موسوی -بروجرد روستای دره گرگ

شهید سیدمحمد موسوی 

فرزند : سید جواد

تاریخ ولادت: ۱۳۴۶/۰۳/۰۱

تاریخ شهادت : ۱۳۶۶/۰۴/۲۹

محل شهادت : شلمچه

مزار : گلزار شهدای شهرستان بروجرد

یکم خرداد ۱۳۴۶، در روستای دره گرگ (شهید بروجردی) تابعه شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش جواد، کشاورز بود و مادرش ماه‌دولت نام داشت. تا دوم متوسطه درس خواند. کارگر بود. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. بیست و نهم تیر۱۳۶۶، در شلمچه بر اثر اصابت گلوله به سینه، شهید شد. مزار او در زادگاهش قرار دارد.

منبع: سایت یاد امام و شهدا

سردار شهید حاج سیدحسین موسویان ، شهدای روستای سنج الیگودرز

  • ۰۹:۵۵

شهید حاج سیدحسین موسویان -شهدای روستای سنج الیگودرز

سردار شهید سیدحسین موسویان 

نام پدر: اصغر 

ولادت : ۱۳۴۳ الیگودرز -  روستای سنج

شهادت : ۱۳۶۵/۱۰/۲۳

وصیت نامه شهید حاج سیدحسین موسویان

فرمانده لشکر سلمان فارسی

 محل شهادت :شلمچه (عملیات کربلای 5)

«ای اهل ایمان سلاح جنگ بر گیرید و آنگاه دسته دسته یا به یکباره متفق برای جهاد بیرون روید.»

« السلام علیـک یا ابـا عبـد الله الحسیـن ».

من شال سبزبه کمرمی بندم

ومانندجدم حسین (ع) شهید می شوم.

سلام بر یگانه منجی جهان، امید محرومان، سالار مردان امام زمان و سلام و درود بر رهبر انقلاب، و درود بر عاشورائیان عصر امروز و سلام بر جنگجویان صحنه های جنوب و غرب کشور اسلامی.من جبهه را به خود واجب دانستم تا به ندای (هل من ناصر ینصرنی) امام عزیز لبیک گفته باشم و هم از این انقلاب عزیز فیض برده باشم.

ما رزمندگان به این کافران از خدا بی خبر ثابت می کنیم که تا زمانی که عاشقان حسین «ع» در این مرز وبوم هستند خیال تجاوز بر مرز های اسلامی نداشته باشند و هر دم سلاح جنگ بر ندارند که با اسلام بجنگند.

و اما ای کافران ملحد واز خدا بی خبر شما باید این آرزو را به گور ببرید ، مگر غافل از آنید که اسلام هم چون علی اکبر ها ، عباس هاو حبیب ها دارد . من از شما ملت ایران عاجزانه در خواست می کنم که با وحدت خود دست به دست هم بدهیم و با کفار از خدا بی خبر بجنگیم .کربلا و قدس عزیز را از دستان دژخیمان بگیرید . من به وحدانیت الله سوگند یاد می کنم که تا آخرین قطره خون ناقابلم هرگز یک قدم به عقب پا ننهم و تا خون کاظم، محمد، حجت و مهر علی می جوشد ما هم می خروشیم. من از شما مردم مؤمن در خواست می کنم که دست از امام برندارید و پیرو خط سرخ شهادت حسینی باشید و پشتیبان ولایت فقیه باشید .

خدایا تو را قسم می دهم به خون حسین «ع» که پیروزی را نصیب لشکریان اسلام کن و بعد از پیروزی شهادت را ،زیرا که من مشتاق دیدار حسین «ع» هستم .وسخنی با پدرم : پدر جان امروز اسلام نیاز به خون دارد زیرا که خون من از دیگر شهدا رنگینتر نیست، امیدوارم که صبر و پایداری کنی و اما مادرم از زحمات و رنج ها یی که به پای من کشیدی تشکر می نمایم وسپاس گذارم و اما شما برادر من از شما می خواهم که ادامه دهنده راه شهدا باشید و مرا در زادگاهم «روستای سنج» و در کنار مقبره شهیدسیدکاظم دفن نمایید ای مردم برای ما دعا کنید.

«خدایا،خدایا ،تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار»

والسلام سید حسین موسویان  

برای شادی روحش صلوت بفرستید

بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan